My Sin

🍂《part 19》

(ستاره رو اول بزن ...کاور )

...

□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□

...

فلش بک...روزه قبل)

خواست از روی پاهای تهیونگ بلند بشه که کمرش محکم گرفته شد و فرصت بلند شدن از جونگکوک گرفته شد.

با همون اخمای درهم به چشم های شیطون و خبیث تهیونگ نگاه کرد.
-میخوام برم.
-نمیتونی.
-چرا نتونم؟
-خب پس برو.

کوک چشماش و چرخوند...
قطعا کوک زور زیادی داشت...
اون بوکس کار میکرد...
پس قطعا تهیونگ که هیچ سه تا اونو هم حریف بود...

اما لعنتی فقط وقتی پیشه اونه اینقدر ضعیف‌ میشه طوری که انگار نه انگار چند تا مدال داره و حرفه ای بوکس تمرین میکنه...

انگار کوک زورش میشه مثل یه پسر ۱۰ ساله.
الانم همین بود...نمیتونست حتی دستای تهیونگ و پس بزنه و از روپاهاش بلند بشه...

اصلنم نمیخواد رو پاهاش بمونه و ناز نمیکنه...
درجریانین که؟

تهیونگ سرش و جلو برد: اخم نکن.
جونگکوک بهش نگاه کرد و همچنان اخم داشت: تو واقعا میخوای بدون توجه به نگرانیه بقیه خودتو در معرض دید و عکس و فیلمِ اون خبرنگارای فاکی بزاری اونوقت میای میگی اخم نکن؟

تهیونگ یه دستش و بالا اورد و رو کمر کوک گذاشت...

-اینکارو نمیکنم.
تعجب کرد...اما نشونش نداد.
-چی؟

-کوک...فدراسیون منو تهدید کرده باید خودم و تو مهمونی نشون بدم...ما هممون میدونیم پشت فدراسیون یکیه که همه ی کارا زیر سر اونه.

سرش و تکون داد: خب...
-اینکه اون اینقدر میخواد منو در معرض دید بقیه قرار بده...نشون میده اون منو میشناسه...و منم اونو اما نمیدونم کیه...میخوام کاری کنم خودش جلو بیاد و خودش نشونمون بده کیه.

کوک با چشم های درشت شده گفت: چطور؟...این قطعا یه ادم پر نفوذه به راحتی اینکارو نمیکنه.

-میکنه...من فردا به اون مهمونی میرم...اما نه به عنوان وی...اون اگه چهره ی منو دیده و میدونه وی کیه قطعا میفهمه کسی که تو مهمونی خودش و وی جا زده بدله و ویِ واقعی نیست...و خب منم تو مهمونی شرکت کردم و نمیتونه فردا دربیاد بگه وی تو مهمونی نبود پس تهدیدام و عملی میکنم...اون منو تو مهمونی میبینه و میفهمه ویِ تو ماشین، من نیستم...یک تیر و دونشون...هم به عنوان وی جلوی دوربین ها خودم و نشون نمیدم...هم تو اون مهمونی شرکت میکنم بدون اینکه کسی منو بشناسه.

جونگکوک با شنیدن این هجم از نقشه و حرفای پیچیده زمان نیاز داشت تا بفهمه چی به چیه...

اما در حد فاک شوکه بود...
فکر نمیکرد نقشه ی تهیونگ این باشه.