🍂《part 27》

4K 551 133
                                    


(ستاره رو بزن +دیدن کاور)

...

□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□

...

[-کجا باید بیام؟]

[-لوکیشن برات میفرستم...لطفا تنها بیا]

[-بچه نیستم که با بزرگ ترم بیام ]

[-...منتظرتم]

.............................

...
...
...

کوبیده شدنش به دیوار و دوباره درگیریه سختِ لب هاشون...
مثل اهنگ ربا به هم کشیده میشدن و جدا شدنشون مثل جدا شدنِ روح از بدن بود...همینقدر سخت و طاقت فرسا...

درست از وقتی چشم باز کردن...
باز هم تو اغوش هم و اولین چیزی که بعد بیدار شدن دیدن چشم های هم بود...
مثل ببر وحشی از همون اول افتادن به جون لبای همدیگه و فقط میبوسیدن.

اشاره نمیکنم که با دست و دهن همدیگه یه ارگاسم ساده و زیبایِ صبحگاهی داشتن...
اونم درست تو اتاقی که سوهو و لیا فقط چند قدم باهاشون فاصله دارن...همراه با دخترک شیطونی که با بدجنسی به در اتاق هیونگش نگاه میکرد و اصلا به روی خودش هم نمیاورد که باز یواشکی وارد اتاق هیونگش شده و اون دوتارو قبل بیدار شدنشون تو بغل هم دید زده.

چطور سیر نمیشدن؟...انگار هرچی بیشتر همو مزه میکردن بیشتر تشنه تر و بیطاقت تر میشدن...
جدا شدنشون به قدری سخت میشد که حتی اگه میتونستن تو دستشویی هم در حال بوسیدن هم میرفتن.

البته که خارج از اتاق هم نمیتونستن مثل الان که تو حلق همدیگه بودن همو ببوسن و بغل بگیرن...
و این به شدت رو عصاب تهیونگ بود...
چرا نباید دوست پسرش و حتی راحت بغل کنه...

اینو تقصیر کوک نمینداخت...به هرحال درک میکرد پسر کوچیک تر نیاز به زمان داره برای گفتنش به خانوادش...اما تهیونگ فکر نمیکرد سوهو کسی باشه که با این جور مسائل مخالفه...

اون ذهن باز و روشنفکری داره و قطعا از تک‌پسرش حمایت میکنه.
اما نمیتونست ترس جونگکوک رو بفهمه...اینکه در حقیقت داره از چی فرار میکنه و ترس واقعیش از چیه...حرف دیگران؟...یا فکرِ دیگران؟

تو همین فکرا بود که کوک مک محکمی به لب پایینی تهیونگ زد و کوتاه ازش جدا شد و اروم نجوا کرد...

-میخوام...به پدرم بگم...
تهیونگ گنگ به دو گوی مشکی و کهکشانی پسر کوچیک تر نگاه کرد ...
منظورش و نفهمید ...
کوک میخواست دوباره لباشون و به هم پیوند بزنه که تهیونگ سرش و عقب کشید.
-چی؟

کوک خیره به لب های پسر بزرگ تر نفس عمیقی کشید تا کم‌ نفسیش که نتیجه ی این درگیری سخت بود رو جبران کنه.
تهیونگ خیلی خوب میبوسید...این زبون لعنتیش ...

My SinWhere stories live. Discover now