قسمت بیست‌وسوم

1K 190 311
                                    

پارت بعد ۵۰ ووت

کت خردلی رنگ رو به تنش میکنه و کمی یقش رو بالا میده،تیشرت طوسی رنگ یقه گردش رو تو تنش مرتب میکنه و جین تنگ نوک مدادیش رو کمی بالاتر میکشه و به بوت‌های مشکی رنگ نوش خیره میشه

هری با لبخند بزرگی به پسرکش خیره شده بود و تیپ امروزش رو پسندیده بود
با چشمای آبیش به چشمای سبز رنگ بابا هریش خیره شده بود و لب‌های بزرگش رو تو دهنش کشید

هری:خیلی خوشگل شدی بابایی،امروز باید بری پیش نایل اما وقتی برگشتی باید به لویی بگیم ازت چندتا عکس بگیره نفسم

هری زمزمه میکنه و با چشمایی که ازشون شادی میبارید به لیامش با تحسین خیره میشه
لیامش زیباترین بچه‌ی دنیا بود،لیامش همه‌ی زیبایی‌های دنیا رو تو خودش جا داده بود،امروز رگه‌های سبز رنگ چشماش کمی بیشتر به چشم میومد

لیام نزدیکش میشه و هری با لبخند بزرگی بهش نگاه میکنه و بعد از اینکه بینیه لیام رو بین انگشت اشاره و وسطش نگه میداره و کمی فشار میده و بهش لبخندی میزنه

هری به هدبورد تکیه داده بود و انرژیه زیادی نداشت اما دوست نداشت لیام ضعفش رو ببینه و امروز احساس بهتری داشت

خواست لیام رو ببوسه اما لیام عقب کشید و سرش رو به دو طرف به معنای مخالفت تکون داد و زیرچشمی از بین چتری‌های صاف شده‌‌ی طلاییش به بابا هریش خیره شد

هری:بابایی،میخوام ببوسمت.خواهش میکنم اجازه بده برام مهم نیست.

لیام با شک به هری خیره میشه و کمی مردد لپ راستش رو جلو میاره تا هری ببوستش

۳ سال بود که دندوناش برای لپ‌های لیام التماسش میکردن و توی دلش زار میزد،هری دوست داشت لیام رو گاز بگیره

دوست داشت بغلش کنه،دوست داشت آزادانه دستای نرم پسرش رو بگیره و تو حیاط بزرگ فراگمور بدون و آزادانه باهام بخندن

دوست داشت یه تاب کوچیک چوبی برای پسرکش درست کنه تا پسرکش روی اون تاب آزادانه تاب بخوره و هری درحالیکه میخنده لیام رو تاب بده،لیام بگه بالاتر و بالاتر بعد هری طناب رو محکم بگیره و دوتایی به ماه برسن

هری دلش برای لیامش تنگ شده بود،موهای بلند حالت‌داره طلاییش رو بلند کنه و هری بتونه براش کف‌سر ببافه،اون عاشق بافت کف‌سر بود

لب‌هاش لپ‌های سرخ پسرش رو محکم نوازش میکنه،کمی دون‌دون‌های قرمز تو پوستش رو لب‌های هری که دوباره داشتن پوست‌پوست میشدن از همیشه بیشتر به نظر میومد و باعث شده بود هری اخم کوچیکی بکنه

هری:تو نفس منی لیامم،تو قهرمان منی عزیز دلم

هری زمزمه میکنه و پیشونی پسرکش رو میبوسه،موهای پسرش رو کمی کج‌تر میکنه و لبخند بزرگی میزنه

My Son (LARRY & ZIAM) ComplitedWhere stories live. Discover now