43 - Touch Me -

2.2K 327 430
                                    

*توضیحات آخر پارت حتما چک شه♡

- Before my sorrow finds a way to take me, i drown that fuck*er in whiskey.
- قبل از اینکه غم و اندوهم راهی پیدا کنه که منو با خودش ببره، اون لعنتیو در ویسکی غرق می‌کنم.

••••••

لیوان شیشه‌ای ویسکی رو از میزی که انواع مشروبات الکلی روش سرو میشد برداشت و دایره افکارش رو بهم ریخت.

طولی نکشید که اون مایع تلخ روی زبونش جاری و کل وجودشو مثل زندگیش تلخ کرد، اما دردی که توی سینش بود با هیچ چیزی آروم نمی‌شد !

چیزی که قلبشو میلرزوند حس ترسی بود که کل وجودشو فرا گرفته بود و اون این بود؛ لیام کجاست؟

تنها دلیلی که اجبار حضورش توی این مراسم مزخرف رو قبول کرده بود، دیدن لیام بود و بعد لحظاتی که قلب بی قرارش آروم میشد.

لیوان بعدی ویسکی‌شو برداشت، دومین نکته خوب این مراسم حضور مکس بود که با نگرانی و با چشم های رنگی به زین نگاه میکرد.

م- میشه نوشیدن الکل رو تموم کنی؟

زین خنده تلخی کرد

ز- بذار قبل اینکه غم‌هام به من هجوم بیارن من اونارو زیر ویسکی غرق کنم !

مکس آهی کشید، حال بهتری نداشت اما وضعیت زین خیلی بدتر از خودش بود، اون پسر نمونه بارز کلمه "پریشون" بود.

مقداری از ویسکی‌شو نوشید و با خنده درحالی که چشم‌هاش از اشک برق میزد پرسید؛

ز- لیام نمیاد نه؟

با لبهایی خندون و قطره اشک گوشه چشم‌هاش ادامه داد

ز- اون زینشو تنها گذاشت و رفت؟!

مثل هزاران بار قبل توی این روزها، با چشم هایی بسته صدای لیامی رو توی مغزش شبیه سازی کرد که حالا کنار گوشش زمزمه میکرد: "من هیچوقت اموالمو ترک نمیکنم زین"

اما وقتی چشم هاشو باز کرد لیامی نبود و با بغض بقیه ویسکی‌شو نوشید؛

ز- میبینی به لطفش واقعا دیونه شدم !

مکس عکس العملی برای بروز نداشت و فقط با نگرانی به زین نگاه میکرد و سعی داشت با کلماتش اون پسر رو آروم کنه.

ز- میدونی مکس ازش متنفرم اون منو عاشق خودش کرد و حالا هم کنارم نیست، برام اندازه فاک هم اهمیت نداره اگه اینهارو خودم خواستم، من ازش متنف....

SYNDROME [ZiamFanfiction]Where stories live. Discover now