part 63

1.2K 210 213
                                    

•🖤•Song:                   •🖤•
     By:

شما بگید

-

_نه زین خودت یه کاریش کن

+اوف ، باشه!هری اون صدای چیه؟چیکار داری میکنی؟

هری کلافه زیر لب زمزمه کرد:همین مونده به تو جواب پس بدم

_هیچی!یه سری کار دارم تو خونه ، لو اومده شرکت؟از دیشب باهاش حرف نزدم ، وقت نشد

+نه نیومده ، مگه پیشت نبود؟

هری همونطور که داشت کاراشو انجام میداد با خستگی اه کشید:نه ، رفت پیش تایلر ، البته میخواست بیاد پیشم اما خب من گفتم یه شب دیگه بیاد

زین اخم کوچیکی کرد
هری درخواست لویی رو رد کرده؟

نگران گفت:هری تو اشتباهای گذشته رو تکرار نمیکنی ، مگه نه؟

هری چشماشو چرخوند:زین چرت و پرت نگو ، برو به کارت برس

زین شونه هاشو بالا انداخت:باشه ، جلسه با شرکا رو چیکار کنم؟بزارمش برا فردا؟

×هری؟من اومدم!

_بهت زنگ میزنم زین ، فعلا خدافظ
هری هول گفت و بدون اینکه منتظر جواب زین باشه تلفنو قطع کرد

زین با قیافه ی کاملا شبیه علامت تعجب به گوشی خیره شد

اه کشید و سرشو تکون داد:هری..امیدوارم دوباره کاری نکنی که پشیمون شی

.

_اخ اخ ، چقد کمرم درد میکنه
کمرشو مالید و از روی تخت بلند شد

_کیرم تو این تخت فاکیت تایلر

تایلر درحالی که جلوی آینه حاظر میشد تا بره سر کار انگشت وسطشو برای لویی بالا گرفت

لو سمت دستشویی رفت و مسواکشو برداشت

لویی همیشه وسایل ضروری خونه ی تایلر داشت چون اونا بیشتر وقتا باهم زندگی میکردن

اما خب دیگه به دردش نمیخورد چون تا چند وقت دیگه میرفت خونه ی هری
البته اگه هری بخواد!

از دستشویی بیرون اومد و تیشرت جدید پوشید

هری دیشب جوری رفتار کرده بود که لویی واقعا گیج شد
چرا نباید بخواد که لو بره پیشش؟

شونه هاشو بالا انداخت:مثبت فکر کن لویی ، شاید خونش بهم ریخته بوده!

*هری استایلز و خونه ی بهم ریخته؟
ذهنش بهش مهیب زد

چشماشو با عصبانیت ریز کرد:به تو چه اصن؟هی اعصاب منو خورد میکنی

تایلر که برگشته بود تا کتشو برداره با تعجب به لو خیره شد:لویی حالت خوبه؟با کی حرف میزنی؟

Same Ocean Eyes [L.S]Where stories live. Discover now