•🖤•Song: •🖤•
By:شما بگید
-
_نه زین خودت یه کاریش کن
+اوف ، باشه!هری اون صدای چیه؟چیکار داری میکنی؟
هری کلافه زیر لب زمزمه کرد:همین مونده به تو جواب پس بدم
_هیچی!یه سری کار دارم تو خونه ، لو اومده شرکت؟از دیشب باهاش حرف نزدم ، وقت نشد
+نه نیومده ، مگه پیشت نبود؟
هری همونطور که داشت کاراشو انجام میداد با خستگی اه کشید:نه ، رفت پیش تایلر ، البته میخواست بیاد پیشم اما خب من گفتم یه شب دیگه بیاد
زین اخم کوچیکی کرد
هری درخواست لویی رو رد کرده؟نگران گفت:هری تو اشتباهای گذشته رو تکرار نمیکنی ، مگه نه؟
هری چشماشو چرخوند:زین چرت و پرت نگو ، برو به کارت برس
زین شونه هاشو بالا انداخت:باشه ، جلسه با شرکا رو چیکار کنم؟بزارمش برا فردا؟
×هری؟من اومدم!
_بهت زنگ میزنم زین ، فعلا خدافظ
هری هول گفت و بدون اینکه منتظر جواب زین باشه تلفنو قطع کردزین با قیافه ی کاملا شبیه علامت تعجب به گوشی خیره شد
اه کشید و سرشو تکون داد:هری..امیدوارم دوباره کاری نکنی که پشیمون شی
.
_اخ اخ ، چقد کمرم درد میکنه
کمرشو مالید و از روی تخت بلند شد_کیرم تو این تخت فاکیت تایلر
تایلر درحالی که جلوی آینه حاظر میشد تا بره سر کار انگشت وسطشو برای لویی بالا گرفت
لو سمت دستشویی رفت و مسواکشو برداشت
لویی همیشه وسایل ضروری خونه ی تایلر داشت چون اونا بیشتر وقتا باهم زندگی میکردن
اما خب دیگه به دردش نمیخورد چون تا چند وقت دیگه میرفت خونه ی هری
البته اگه هری بخواد!از دستشویی بیرون اومد و تیشرت جدید پوشید
هری دیشب جوری رفتار کرده بود که لویی واقعا گیج شد
چرا نباید بخواد که لو بره پیشش؟شونه هاشو بالا انداخت:مثبت فکر کن لویی ، شاید خونش بهم ریخته بوده!
*هری استایلز و خونه ی بهم ریخته؟
ذهنش بهش مهیب زدچشماشو با عصبانیت ریز کرد:به تو چه اصن؟هی اعصاب منو خورد میکنی
تایلر که برگشته بود تا کتشو برداره با تعجب به لو خیره شد:لویی حالت خوبه؟با کی حرف میزنی؟
YOU ARE READING
Same Ocean Eyes [L.S]
Fanfiction_نایل؟حالت خوبه؟من صدای داد شنی... هری سرشو بالا اورد و پسر با دیدنش انگار کلماتش رو از یاد برد _تو... اون با شوک زمزمه کرد +لو..لویی...!؟ ~roji tommo 2 in fanfiction🖇 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in harrystyles🖇