part 23

1.2K 223 88
                                    

•🖤•Song: Ending•🖤•
By:Isak Danielson


"_لیام باهام حرف بزن ، من دارم میترسم!

لیام بی روح به دیوار روبه روش خیره شده بود
با چشمایی که ازشون خستگی و نا امیدی میبارید

چشمایی که زیرشون حسابی گود افتاده بود

چشمای لویی پر اشک شد:لیام مامانت اینطوری ببینتت سکته میکنه ،خواهش میکنم

لیام با آرامش سمت لویی برگشت:لویی...چرا گریه میکنی؟

سردی لحن لیام لویی رو بیشتر ترسوند:لی..لیام ، چیشده؟

+چی باید شده باشه؟
لیام دوباره اروم گفت

_لیام!
لویی جدا نزدیک به گریه بود
هیچ وقت لیامو اینطوری ندیده بود
چه بلایی سر اون پسر اومده بود؟

+واقعا میخوای بدونی چیشده لویی؟

لویی سریع سرشو تکون داد و دستای سرد لیامو توی دستای گرمش فشرد

لیام نیشخند زد

*فلش بک به روز قبل

زین میخندید و یه اتفاقی که انگار زیادی براش جذابیت داشت رو تعریف میکرد و لیام انگار توی این دنیا نبود

'خدای من اون خیلی قشنگ میخنده!
وای زبونشو گذاشته بین دندوناش!
لحجش...اون لنتی قلبمو از جا درمیاره
به نظرت میتونم نوهای نرمشو ناز کنم؟
عصبانی نشه!؟
خدای من اون الهه ای چیزیه؟
الان از جذابیتش میمیرم '

زین که دید لیام با دست زیر چونش با یه لبخند احمقانه داره نگاش میکنه چشماشو ریز کرد:لی؟خوبی؟چیزی ش...

اما حرفش زمانی که لیام بی اراده لباشو به لبای اون کوبوند قطع شد

چشمای لیام گرد شد
اون داشت چیکار میکرد؟

زین محکم لیامو به عقب هل داد:داشتی چه غلطی میکردی؟

اشک توی چشمای لیام جمع شد:زین ببخشید من...من...

زین با عصبانیت بلند شد و داد زد:فگوت کثیف!از خونه ی من گمشو بیرون!دیگه نمیخوام ببینمت!

لیام بلند شد و به سمت زین رفت
وهق زد:زین...

زین بلند تر داد زد:اسم منو به زبون کثیفت نیار!گمشو!

لیام نتونست جلوی هق هقاشو بگیره و کولشو چنگ زد
و به سمت در دوید

و لازم نبود کسی بدونه که تا صبح زیر برف و طوفان شدید زمستون توی خیابون راه رفته

همچنین لازم‌ نبود کسی بدونه لیام ، دیگه لیام نیست

*پایان فلش بک "

🌸🌸🌸

سلام :)

اینم از پارت ۲۳

به زین هرچی میخواین فحش بدین😂😂
خودمم خیلی بهش فحش دادم😂🤦‍♀️

لیومی نازم🥺

بوص به همتون ، کامنت و ووت فراموش نشه💗

~roji tommo
•donimr

Same Ocean Eyes [L.S]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz