•🖤•song:half a heart•🖤•
By:one direction_هری!؟معلومه کجایی پسر؟وقت چند روز پیشو چرا کنسل کرده بودی؟
هری همونطور که سوار ماشینش میشد و با سرش به راننده سلام میکرد جواب داد:یه مهمونی دعوت شدم ، نتونستم بیام
_اها ،خب کی میبینیم همو؟
هری به ساعتش نگاه کرد:یه ساعت دیگه ، بیا کافه ی بیچ وود
.
با دیدن خانم میانسال شیک پوش بلند شد تا اونو متوجه خودش کنه
لیزا با دیدن هری به سمتش اومد
+هر روز جذاب تر از دیروز!
هری تعریف کرد و صندلی لیزا رو عقب کشید تا بشینهو بعد از جلو کشیدنش سر جای خودش نشست
_کم لاس بزن استایلز!
هری خندید و لیزا پرسید:چه خبر؟شرکت در چه حاله؟
هری شونه هاشو بالا انداخت:دارم مدلا رو برای کت واک و جشنواره اماده میکنم ، پیشرفت کوچیکی داشتیم
_عالیه!حال روحیت چطوره؟از آنه شنیدم که انگار چند روز پیش حالت بد شده...
هری سرشو تکون داد :اره...
_کابوسات...مگه نه؟
هری سرشو تکون داد و اه کشید:کاری نمیشه کرد ، میگذرونم ، چی میخوری بگم برات بیارن؟
_هومم ، فک کنم خودت بدونی!
هری خندید ، اون زن عاشق اون کیکا بود و هر دفعه به میمودن به این کافه ، همینو سفارش میداد
هری پیشخدمت رو صدا کرد و یه چایی یورکشایر برای خودش و یه چیز کیک برای لیزا سفارش داد
_بازم چایی؟بچه تو خسته نشدی از بس چایی و قهوه خوردی؟
هری خندید و ابروهاشو بالا انداخت:فک میکنی برا چی انقد خوش هیکلم؟
لیزا خندید و 'از خود راضی' ای زیر لب گفت
و هری هم همراهش خندید_مامانت خیلی نگرانته هری!
هری به چاییش نگاه کرد:اره..
_اون میخواد تو کنار یه نفر شاد باشی اما تو...
هری حرف لیزا رو قطع کرد:مشکل همینجاست!من غیر از اون نمیتونم با کس دیگه خوشحال باشم لیز ، مامانم اینو نمیفهمه!
لیزا هوفی کشید و لحنش جدی تر شد:هری اون رفته!تو نمیتونی برش گردونی!
هری عصبی شده بود:لیزا تو روانپزشک منی ، تو باید کمک کنی بهتر شم! نه با یاد اوری اینکه کسی که چندین ساله دارم تو خیالم باهاش زندگی میکنم دیگه بر نمیگرده ، بد ترم کنی
حالا لیزا هم عصبی شده بود:هری تنها راه خوب شدنت فراموش کردن اون پسره!اینو میفهمی؟
هری اخم کرد و بلند شد:میدونید چیه خانم همیلسون؟تا وقتی که این عقیده رو برای درمان بیمارتون دارید فک نمیکنم نیازی به جلسات مشاورتون داشته باشم
موبایلشو برداشت و به سمت در رفت
_هری!هری!خدای من..
دستشو روی صورتش گذاشت و هوفی کشید
تند رفته بود...💞💞💞
سلام :)
اینم پارت ۱۱
امیدوارم لذت ببریدخیلی کم بود میدونم ، اما قول میدم بعدی زود آپ بشه
و همینطور ک دیدید به قولم عمل کردم و زود آپ کردم با اینکه ووتا به شرط نرسیده بود
اما کامنتا خیلی خوب بودن ممنون🥺
دوستون دارمم مرسی ک میخونید
~roji tommo
•donimrاین ستاره رو این پایینو میبینید؟👇
اره همینو انگشت کنید ، نگران نباشید انگشتاتون گیر نمیکنه😂
YOU ARE READING
Same Ocean Eyes [L.S]
Fanfiction_نایل؟حالت خوبه؟من صدای داد شنی... هری سرشو بالا اورد و پسر با دیدنش انگار کلماتش رو از یاد برد _تو... اون با شوک زمزمه کرد +لو..لویی...!؟ ~roji tommo 2 in fanfiction🖇 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in harrystyles🖇