part 27

1.2K 243 122
                                    

_هاااااای

+های نایل ، سرمایه گذاره چیشد؟

نایل چشماشو چرخوند و گوشیشو بین شونه و گوشش گرفت تا بتونه کمربندشو ببنده

_واو ، مرسی هری خوبم ، خسته ام نیستم ، ممنون که پرسیدی

هری اروم خندید:اول بگو جلسه با‌ سرمایه گذاره چطور پیش رفت ، به حال توعم میرسیم

نایل خندید:خوب پیش رفت ، یه مدل خوشگلم واسمون دست و پا کرد

هری اخم ریزی کرد:مدل؟

نایل نیشخند شیطانی زد اما لحنشو معمولی نگه داشت:اوه اره ، پسره گفت دوستش از کار قبلیش استعفا داده ، منم تا تنور داغ بود نون رو چسبوندم ، بهش گفتم دوستشو بیاره اینجا برای مصاحبه

هری دستشو روی صورتش کشید:نایل!من وقت مصاحبه ندارم!یه ماه دیگه جشنوارس من اگه بخوام تازه شروع کنم رو یه مدل تازه کار ، کار کنم میدونی چقدر طول میکشه؟

نایل چشماشو چرخوند:اولا یک ماه نه ، یک ماه و یه هفته ، دوما ، من ازش مصاحبه میکنم ، چیزی نمیشه ک ، دیدی که امروزم تونستم!

هری اه کشید:آخه...

نایل حرفشو قطع کرد:حرف نباشه!من نباید مثل یه مرددددد که هوای زن و بچشو داره بیام شرکت کار کنم؟شبا خسته بیام خونه ، میا بگه قربونت برم مردِ کار کنِ من؟؟؟؟؟نکنممممم؟؟؟؟زندگیم از هم بپااااشه؟؟؟؟ارههههههه؟؟؟؟؟اینطوری دوست داااریییی؟؟؟؟؟

هری از کولی بازی های نایل خندش گرفت:خیله خب خیله خب ، اما قبل مصاحبه با زین درباره ی معیار های شرکت برای مدل حرف بزن ، تا بدونی ما به چه مدلی نیاز داریم

نایل نیشخند زد و بعد از خدافظی و قطع کردن گوشی ، زمزمه کرد:من دقیقا میدونم تو به چی نیاز داری هری...

.

_عشقممممم
میا جیغ کشید و توی بغل نایل پرید

نایل خندید و دستاشو دور کمر نامزد حاملش حلقه کرد

+سلام عزیزم ، بیبی کوچولومون چطوره؟مامان خوشگلشو که اذیت نکرده؟
نایل گفت و با چشمای ریز شده به شکم میا نگاه کرد

میا خندید و بیشتر توی بغل نایل فرو رفت:ما هر دو خوبیم ، فقط دلمون برای ددی نایل تنگ شده بود

میا با مظلومیت گفت و نایل لبخند زد
اون جدی جدی داشت پدر میشد

+قربون دلاتون برم من ، ببین چه چیز خوشمزه ای براتون خریدم!

کیسه رو بالا گرفت و میا با دیدن محتویات داخل کیسه جیغ کشید:لواشکککک!

نایل خندید و میا سریع کیسه رو از استش قاپید و به سمت آشپزخونه رفت تا بسته ی اون موجود خوشمزه رو باز کنه و بخوره

Same Ocean Eyes [L.S]Where stories live. Discover now