9.

6.5K 874 157
                                    

شرط رای 150 - ببخشید سرکار بودم اندازه ی 2 عدد رای دیر شد

کشش (اشتیاق) | Crave

9

از دید جیمین

تموم این مدت سعی می کردم با کسی روبه رو نشم. از جین هیونگ و همسایه های دوست داشتنی مون مخفی بشم. جین درمورد اینکه نامجون بهش یه پیشنهاد کاری توی کمپانی اون و یونگی داده بهم گفته بود و چون باعث میشد اون از همه کارای دیگه ش بیاد بیرون من رو خوشحال می کرد و حالا اون می تونست وقت بیشتری رو با ما تو فضای لیتلیش بگذرونه.

واقعا بهش احتیاج داشت. با شنیدن اینکه کسی اسمم رو صدا زد "مینی!" چشم هام گرد شد و جینی درحالی که می خندیدن پشت سر کوکی وارد اتاق من شدن.

هر دوتا شون فقط زیرشلواری تن شون بود و دور گردن شون ملافه گره زده بودن. نفسم حبس شد:" بدون مینی داشتید ابر قهرمان بازی می کردید؟"

لبام رو جمع کردم. جینی دستاش رو بهم زد و با یه لبخند بزرگ رو صورتش فریاد کشید:" اومدیم تا تو رو از دست مرد های ترسناک نجات بدیم و ببریمت به یه جای امن!"

من اخم کردم و به کوکی که سعی می کرد باهام چشم تو چشم نشه نگاه کردم. بالاخره فهمیدم قضیه چیه. فریاد کشیدم:" کوکی! تو قول انگشت کوچیکت رو شکستی؟!" و یه بالش به سمتش پرت کردم.

اون سریع پشت جینی قایم شد:" هیونگ. اون من رو میزنه!!"

دنبالش دویدم و تعقیب و گریزمون دور و بر خونه ادامه پیدا کرد. هردومون می خندیدیم و همدیگه رو قلقلک می دادیم. جینی هم سعی می کرد مادوتا رو بگیره. داشتیم بازی می کردیم و عربده می کشیدیم که ناگهان صدای ضربه زدن یه در شنیده شد.

منجمد شدیم و به جینی که با اضطراب لبش رو گاز گرفته بود نگاه کردیم.

چشم اش گرد شد و گفت:" قایم شین. آدمای بد اومدن اینجا!!"

ما با فریاد دویدیم توی اتاق جینی و زیر تخت گرم و نرمش قایم شدیم. نفس مون روحبس کردیم و سعی می کردیم نخندیم و بالاخره در جلویی باز شد.

یکی گفت:" آاا، سلام؟ جین؟ جیمین؟ کسی هست؟ ما صداتون رو شنیدیم. گفته بودید که می تونیم بیایم با شما غذا بخوریم..."

من با شنیدن اون صدا از سر تا پا سرخ شدم. صدای اون بود. صدای شاهزاده رویاهام. نگاهی به جینی که چشاش گرد شده بود انداختم و اون اخم کرد:" واای. یاد مون رفته بود که اونا قراره بیان."

من به کوکی که به نظر ناراحت می رسید نگاه کردم و گفتم:" خب، ما بریم؟"

مطمئن نبودم چه کار کنیم و جینی هم که انگار این ها براش زیادی بود، پستونکش رو توی دهنش گذاشت، من دوست داشتم تا ابد قایم بشم. نمیدونم چرا؛ اما دلم نمیخواد شاهزاده ی رویاهام من رو با این قیافه ببینه!

Crave | Per TranslationWhere stories live. Discover now