6.

8K 991 232
                                    

شرط رای : 130 عدد


از دید جیمین

وقتی فهمیدم با اون تنهام ناگهان یه حس معذب بودن بهم دست داد. آره، شاید یکم تند رفته بودم اما این حس خواستنش در درونم به نهایت رسیده بود. راستش دلیلی هم که وقتی تو فضای لیتلیم هستم با جین هیونگ به مشکل برمیخورم همینه. من آدم دردسر سازیم و خودم هم میدونم اما نمیتونم کاریش کنم. من کمی زیادی پرانرژیم و این همیشه خیلی به چشم میاد.

" به نظر میاد تنها شدیم خوشگله."

سرم رو بالا آوردم تا به یونگی نگاه کنم. خدایا! واقعا خیلی جذاب و مردونه ست. تمام چیزایی که من از پرنس چارمینگم تصور میکنم رو داره.

نه!نه!صبر کن! دست از تصورات پرنسسی بردار.

با خجالت بلند گفتم:" آ..آره. انگار اینطوریه." می تونستم نیشخندی که رو صورتش اومد رو حس کنم. میتونستم حس کنم که دستش داره به سمت پاهام میاد و انگشتاش با شیطنت وارد پارگی های سر زانوی شلوار جینم شد.

چشمام از حرکتش گرد شد و درحالی که سرخ شده بودم زمزمه کردم:" د..داره دیر میشه!"

" آره همینطوره. حالا که همه رفتن که بخوابن به نظرت ما تو این زمان خصوصی که داریم چیکار کنیم؟" خبیثانه با دهان بسته خندید و ادامه داد:" خب نظرت چیه که ماهم همدیگه رو بشناسیم؟"

لبخند زدم:" باشه. پس تو اول شروع کن!"

به نظر می رسید حواسش پرت شده چون داشت به لبام نگاه می کرد و گفت:: چی میخوای بدونی؟"

" چند سالته؟"

گفت:" 25. تو؟"

"18..."

" کیوت."

سرم رو با خجالت سمت دیگه ایی چرخوندم و گفتم:" خب. آم... شغلت چیه؟"

جواب داد:" من و دوستم نامجون توی یه کمپانی موسیقی شریکیم."

" واوو.. این خیلی باحاله.یعنی تو رئیس خودتی؟"

لبخند زد و گفت:" دقیقا!" بعد هم چشم هاش رو از سر تا پای من حرکت داد و ادامه داد:" برنامت برای بعد از فارغ التحصیلی چیه؟"

گفتم:" خیلی مطمئن نیستم. زیاد درموردش فکر نکردم. خوندن و رقص رو دوست دارم ما فکر نکنم بتونم از پس هزینه دانشگاه بربیام. احتمالا یه شغلی گیر بیارم." وقتی این رو زمزمه کردم از وضعیت ضعیف مالی مون خجالت زده شدم.

میدونم هیونگ خیلی سخت کار میکنه تا به ما برسه و این باعث احساس گناهم میشه. نباید از اینکه پول نداریم خجالت زده بشم چون هیونگ خیلی کار میکنه اما اون انگشت هاش رو زیر چونم گذاشت و مجبورم کرد بالا رو نگاه کنم:" هی! مشکلی نیست. هیچ ایرادی نداره که آدم بعد از اتمام دبیرستان کار کنه. منم دانشگاه نرفتم. اصلا به دردم نمی خورد."

Crave | Per TranslationOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz