وقتی به خونه رسیدن سریع از ماشین پیاده شدن البته قبلش لویی به محافظ و راننده ی هری گفت که به لیام بگن هری امشب اینجاست تا نگران نشه
همینطور که دست هری رو گرفته بود و دنبال خودش میکشید در خونه رو باز کرد با عجله سمت اتاق خوابش رفت
لویی نمیدونه چرا انقدر عجله داره و میدوعه
و هری درحالیکه دستش تو دست لویی بود و دنبالش کشیده میشد الکی میخندید ! به هیچ چیز و به همه چیز
هری رو داخل اتاق برد و بدون اینکه درو ببنده هری مستو هل داد روی تخت و روی شکمش نشست و به منظره ی رو به روش نگاه کرد
یه پسر زیبا و خنده رو زیرش دراز کشیده بود و موهاش روی تخت پخش شده بود و با لبخند بهش نگاه میکرد"چیشده لویی پشیمون شدی؟"
هری با تعجب ساختگی گفت و بعد خندید
"هری واقعا اینو میخوای یا فقط مستی؟!"
لویی مطمئن نبود ! اگه صبح هری بیدار میشد و عصبانی میشد چی؟ اونطوری میشد گفت لویی از اعتمادش سو استفاده کرده
تو یه حرکت هری لباس لویی رو کشید و صورتشو نزدیک خودش کرد جوری که نفساشون باهم قاطی میشد
تو چشمای آبی و نگران لویی زل زد"من مستم لویی ولی عقلمو که از دست ندادم ! "
اون لویی رو میخواست و این تمام چیزی بود که میفهمید و تمام چیزی بود که وجودش فریاد میزد
صورتشو نزدیک تر برد که لبای لویی رو ببوسه ولی لویی یه پوزخند زد و جهتشو تغییر داد و سمت گوش هری رفت و یه بوسه خیس روی لاله ی گوشش گذاشت و زمزمه کرد"پس چیزی که میخوایو بهت میدم"
این جمله چیز خاصی نداشت ولی لحن موزیانه و توام با خنده ی لویی همرای بوسه های خیس و داغش روی گردن هری باعث شد موهای بدنش سیخ بشن و چشماشو ببنده
لویی یه دستشو کنار سر هری تکیه گاه کرده بود و همینطور که با دست راستش در حال باز کردن دکمه های هری بود شدت بوسه هاشو روی گردن هری بیشتر میکرد
زبونشو روی خط فک هری میکشید و روش لاو بایتای کوچولو به جا میذاشت
هری نفساش سنگین تر و تند تر شده بودن و داشت زیر لویی وول میخورد
قلب هر دوتاشون محکم به قفسه سینشون میکوبید جوری که میتونستن تپش قلب همدیگه رو احساس کنن
صورت لویی پایین تر رفت و داشت همه جای سینه هری رو میبوسید
هری بیتاب تر شده بود و زیر لویی درحال پیچیدن به خودش بود
لویی دستشو اروم روی برامدگی شلوار هری کشید زبونش نوک سینه ی هری رو بازی داد که باعث شد هری ناله ی عمیقی بکنه
لویی هنوز هیچکاری نکرده بود و فقط در حال بوسیدنش بود ولی هری خیلی زود واکنش نشون میداد
اون حاضره هرکاری بکنه تا صدای بلندتر از اینو بشنوه
پوزخندی زد و همونطور که سینه های هری رو با زبونش خیس میکرد و بعضی جاها لاو بایت میذاشت دستشو محکم تر روی برامدگی هری کشید که صدای هریو دراورد
![](https://img.wattpad.com/cover/102116567-288-k617462.jpg)
YOU ARE READING
friends with benefits (L.S)
Fanfictionلویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...