"هری اگه میخوای کام اوت کنی بهم بگو"
لیام درحالی که سرش تو گوشیش بود و طول خونه ی هری راه میرفت گفت که باعث شدی چای داغ هری بپره تو گلوش و به سرفه بیوفته
"چت شد"
لیام عقب گرد کرد و پرسید
"آم هیچی تو منظورت چیه؟!"
"همین عکسات با لویی رو میگم دیگه ! دست تو دست و اوت صورتتو نوازش کنه و ازین حرفا تازه کلی هم مقاله نوشتن درباره اتون که البته از اونجایی که خیلی کارم درسته گفتم شلوغش نکنن و جلوشو گرفتم "
هری یه اخم ریز کرد و به نقطه ی نامعلومی نگاه کرد و با صدای ارومی گفت
"ندیدم عکسا رو "
لیام مقابل هری نشست و صادقانه حرف زد
"هری من جدی میگم اگه میخوای کام اوت کنی فقط بگو ، تو یه هنرمند تقریبا مستقلی !"
"هی لیام این فقط یه قرار کاری بود"
هری عاجزانه گفت و میخواست هرچه زودتر از دست لیام فرار کنه و البته که لیام با ابروهای بالا رفته و نگاه یکیو خر کن که نشناستت بهش خیره شده بود
"خب چه اشکالی داره اون سلبرتی کراشمه چی میشه مگه من یکم با سلبرتی کراشم بگردم و باهاش اشنا شم حالا که موقعیتش هست"
هری خیلی مظلومانه گفت درحالی که قیافش شبیه پاپی ها پشمالو شده بود که خرابکاری کردن و منتظرن صاحبشون دعواشون کنه ! خب هری تقصیری نداره ! اون کاملا شبیه دخترای ۱۲ ساله شده که تونستن سلبرتی کراششونو از نزدیک ببینن
"بهش پیشنهادم دادی نه ؟"
لیام ساده گفت و دستش رو زیر چونش گذاشت جوری که انگشت اشاره اش روی لب و زیر دماغش بود و نگاهش مثل پدرایی بود که داشتن از دخترشون میپرسیدن : تو واقعا اون پسر توی دبیرستانتو دوست داری و باهاش قرار میذاری نه؟ از نظر من مشکلی نداره.
"از اونجایی میگم که میدونم مثل بچه ها از هرچیزی خوشت بیاد باید همون لحظه داشته باشیش و اگه به دستش نیاری شروع میکنی به لج کردن مثل وقتی که رفته بودیم تور و تو امریکای جنوبی یه خوراکی محلی دیدی و لج کردی میخوایش و بعد بهش حساسیت نشون دادی یا وقتی که تو فرش قرمز دیوید بکام رو دیدی و دوییدی طرفش که باهاش حرف بزنی یا اون دفعه که میخواستی نقش مقابلت جسیکا آلبا باشه و گفتی یا اون یا من بازی نمیکنم یا وق...."
لیام داشت پشت سر هم میگفت که هری حرفشو قطع کرد
"من دو روز دیگه روزم خالیه نه ؟ اگه خالیه با برنامه ی تومو هماهنگ کن میخوان چندتا ویدیو ضبط کنن"
هری ناشیانه میخواست بحث رو عوض کنه
"اوه خدای من پس بهش پیشنهادم دادی"
![](https://img.wattpad.com/cover/102116567-288-k617462.jpg)
ČTEŠ
friends with benefits (L.S)
Fanfikceلویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...