"Mom"

1.5K 137 17
                                    

جلوى ساعت وايستادم

تيك تاك تيك تاك

هنوز ذهنم درگير ليام بود

ددى قاتل اونه؟نه حقيقت نداره

اگه حقيقت داشته باشه هيچوقت نميبخشمش هيچوقت

ديگه نميتونستم تو اون خونه بمونم

خودمو جمع و جور كردم

ولى پياده نميشد از اونجا رفت

روى كاناپه نشستمو پاهامو بغل كردم

چجورى بايد از اونجا ميرفتم،حتى آدرس اينجام بلد نيستم كه تاكسى بگيرم

ياد وانت ددى افتادم سويچش حتما بالا روى ميزشه

سريع رفتم بالا و دنبال سويچ گشتم،همونجا بود

حالا مشكل اساسى روندن ماشين بود

من تا حالا هيچ ماشينى رو نرونده بودم

فقط ديدم ليام و ددى چجورى ماشينو ميبرن

تو ذهنم روندن  رو مرور كردم

اول ماشينو روشن ميكنم

بعد ميزنم دنده يك

بعد پامو ميذارم رو كلاج و بعد گاز ميدم

اره همينجورى بود

درو بستمو از اون خونه لعنتى بيرون رفتم

ماشين كنار انبارى بود

درشو با سوييچ باز كردمو سوار شدم

سوييچو ماشينو چرخوندم،ماشين روشن شد

زدم دنده يك

ماشين پريد و به در انبارى خورد

اون لحظه بود كه يادم افتاد اول بايد كلاجو بگيرم

از ماشين پياده شدم تا ببينم سر ماشين چه بلايى اومده

سپر ماشين ددى از جا كنده شده بود

الان مهم نيست،الان اين مهمه كه من برسم خونه

دوباره نشستم پشت رول تلاش كردم

اولش ماشين ريپ ميزد

ولى بعدش قلقش دستم اومد

جاده خاكيو ادامه دادم كه به جاده اصلى رسيدم

فقط تزديك يك ساعت تو جاده اصلى بودم

تا اين كه به ورودى شهر نزديك شدم

از اينجا به بعد بلد بودم كجا بايد برم،بالاخره اين شهر جايى بود كه هيفده سال توش زندگى كردم

به راحتى ادرس خونمونو پيدا كردم

الان ميتونستم مامانو تحمل كنم،اگه الان رو مود خوب باشه

چون دلم براش تنگ شده بود،با اون همه بدى هايى كه بهم كرده بود دلم براش تنگ شده بود

ماشينو تو كوچه پشتى پارك كردم

كليد يدك زير گلدون جلوى در بود

كيليدو برداشتمو درو باز كردم

"مامان هستى"
صدام اونقد بلند بود كه اگه حتى كسى طبقه بالا هم بود ميشنيد

تو خونه بوى آشغال مونده ميومد

اوه اون حتى وقتى من نبودم اشغالارم نبرده

هرچى به اشپزخونه نزديك تر ميشدم اون بوى گند بيشتر ميشد

ديگه حتى مجبور شدم بينيمم بگيرم

وارد آشپزخونه كه شدم ديدم مامان روى زمينه

دورشم پر از شيشه خورده هاى يه ليوان شكستس

از ترس جيغ كشيدم......

He Is My Dad(Larry Stylinson)Where stories live. Discover now