"Got Away"

3.1K 213 15
                                    

از دید لویی

چشامو که باز کردم ددى رو دیدم.
-صبح بخیر پسر

گفتم:"صبح بخیر ددى"

-مامانت چند دقه دیگه میره سر کار،همین الان آماده شو

بلند گفتم:"باشه بابا"
-------
لويى بلند شد تا لباساشو دربياره.هرى داشت از دور تماشاش مى كرد.لبشو گاز گرفت و اومد جلو و لباشو رو لباى لويى گذاش،دلش مى خواست اين صحنه تا ابد ادامه داشته باشه،كه صداى در اومد.

هرى گفت:"فكر كنم مامانت رفت سر كار،زود باش لباساتو عوض كن بايد بريم،من ازينجا ميبرمت همونجورى كه قول دادم"

لويى كه داشت خيلى سريع شلوار جينشو ميپوشيد با خوشحالى گفت:"باشه ددى"

هرى دستشو گرفت و با هم از پله ها پايين رفتن،هر دو تاشون با صداى مامان لويى خشكشون زد.

-وات د فاك اينجا چه خبر تو اين جا چه غلطى ميكنى هرى
مامان لويي آمد جلو و زد تو گوش هرى.

لويى با گريه گفت:"نزنش اين دديمه،به جاش منو بزن"

-نه اين دديت نيست،لويى زود گورتو گم كن تو اتاقت تا بلايى سرت نياوردم

لويى سريع از پله ها بالا رفت و درو قفل كرد.چند ساعتيو رو تختش گريه كرد،تو اين فكر بود كه دديش آسيب نبينه،اون واقعا عاشق دديش بود.با صداى زنگ گوشيش به خودش اومد.ليام بود.

-سلام ليام.حالت خوبه مرد؟قرار بود الان پيش من باشى چرا نيومدى؟

-سلام،نتونستم بيام.

-بيام دنبالت الان بياى؟

-الان نميتونم،حالم بده

-من دارم ميام اونجا لويى.بايد چند روز بياى خونه ى ما.مامانت بهم زنگ زد.

-------
د.ا.ن لويى
مامان رفته بود سر كار،شايدم نرفته بود من چميدونم،اون هيچوقت كاراشو به من نميگه،براش مهم نيستم.ولى كسى خونه نبود.رفتم آب بخورم كه صداى زنگ در اومد.

رفتم درو باز كردم.ليام بود.

زد به باسمنو گفت:"هى چطورى مرد؟بابات هنوز اينجاست؟"

با اخم گفتم:"دست به باسنم نزن.يعنى تو نميدونى؟"

-چرا اينجورى شدى؟رفتارت فرق كرده،بگذريم البته كه ميدونم ميخوام از زبون خودت بشنوم.راستش من به مامانت خبر دادم كه اون اينجا بوده،لويى اون بابات نيست ممكن بود بهت آسيب بزنه.

-ازتون متنفرم شما ها همتون دروغ ميگيد كه منو از بابام دور كنيد.نميخوام ديگه راجبش بشنوم.نه از تو نه از هيچكس ديگه اى

ليام دستشو انداخت دور گردم بعد گفت:"پاشو،بايد بريم خونه ى من"

بدون خواست خودم پا شدمو با هم سمت خونه ى ليام رفتيم،از وقتى ددى برگشته باهم تنها نبوديم.من عاشق ليامم ولى الان از دديم ميترسم.اگه به ليام آسيب بزنه؟حتما اگه پيدام كنه منم تنبيه ميكنه.

He Is My Dad(Larry Stylinson)Where stories live. Discover now