هیونجین نیمخیز شد
اما هنوز خمیده روی تخت بود ..لبخند کجی زد و خیلی خسته ولی شیرین زمزمه کرد:
«بیدار شدم چون یکی داشت مثل فرشتهها نوازشم میکرد.»
فلیکس چشمهاشو محکم بست و لپاش گل انداخت .. دستاشو توی پتوش مخفی کرد تا هیون دستای لرزونشو نبینه و با صدای لرزون گفت:
«نگو»
هیونجین سرشو خم کرد .. حالا صورتش درست روبهروی فلیکس بود .. انگشتاشو زیر چونهی فلیکس گذاشت و سرشو بالا آورد
نگاهشون توی هم قفل شد
هیونجین آه کوتاهی کشید بعد با همون صدای خمار و جدی گفت:
«چطور نگم؟ وقتی حقیقت داره؟»
فلیکس نتونست چیزی بگه.. فقط لبخند محوی روی لباش نشست
هیونجین خیلی آروم مثل یه قولی که از ته قلب میداد ادامه داد:
«از امروز… من هر روز بیدار میشم تا اول از همه تو رو ببینم... اینو یادت نگهدار عروسکم»
با لبخند شیرینی که حتی خودش نمیفهمید چقدر فلیکس رو ذوب میکنه بلند شد و فلیکس هم بلند شد و گفت :
«هیونجین .. من میخوام برم حموم»
هیونجین برمیگرده و بهش لبخند میزنه و میگه:
«باشه برو حموم برات خوبه و لباس تمیز میزارم بیرون »
فلیکس سری تکون داد و سمت مستر راه افتاد و برای آخرین بار به هیونجین که داشت از کمدش لباس انتخاب میکرد نگاه کرد و لبخندی زد و در مستر رو بست
--------
وقتی فلیکس درِ مستر رو باز کرد
بخار گرم حموم هنوز پشت سرش بیرون میزد
موهای طلاییش خیس و نمنم روی پیشونیش چسبیده بودن ..لباش از گرمای آب قرمزتر شده بود و فقط حولهی سفیدی رو دور بدنش محکم گرفته بود
هیونجین همون لحظه مشغول گذاشتن سینی صبحونه روی میز عسلی کنار تخت بود
یه دست لباس راحتی تنش بود
شلوار ورزشی تیره و و یه پیراهن که بازوهاشو نشون میداد و خطوط مردونهی بازوش و تتوی پررنگی که تا روی ساعدش ادامه داشت کامل نمایان بود … حتی بالای یقهاش هم گوشهای از تتوی روی سینهاش پیدا بود
فلیکس برای چند ثانیه مات موند
انگار حتی یادش رفت که خودش با پاهای خیس و لخت جلو هیونجین وایساده
فقط نگاهش بیاختیار روی تتو های هیون جین نشست و قبلا حتی با دقت نگاه نکرده بود به اون تتو ها که چقد زیبا بنظرمیرسن
هیونجین که نگاهشو گرفت لبخند کجی زد ..دستاشو به هم زد و گفت:
«بیا جوجه .. صبحونه رو آوردم ..بخور»
فلیکس هنوز گیج بود .. قدمی به جلو برداشت حوله رو کمی بالاتر کشید و روی تخت نشست
نفسش سنگین بود .. انگار آب داغ هنوز توی رگاش جریان داشت
YOU ARE READING
" little doll "
Short StoryGaner: sport , romance , 18+🔞, cool , Bl , badboy , Billionaire , sweet Couple: Hyunlix , ???
^ 17 part ^
Start from the beginning
