^ 6 part ^

941 125 62
                                        

_اینجا چیکار می‌کنی ؟!

فلیکس متوجه فاصله ی نزدیکشون نشد

+ من .. اومدم تماشای مسابقه

هیونجین نگاهی به چشمای پر از اضطراب فلیکس نگاهی کرد

_ همینجوری ؟!

+ نه خب با دوستم اومدم .. گفت امشب مسابقه ی نیکی هس بخاطر همین اومدیم

هیونجین اخمی کرد

_ نیکی؟؟

+ آره

هیونجین مچ  دست فلیکس رو گرفت  و دنبال خودش کشید

+ کجا داری میری ؟؟

_ وایسا

بعد چند دقیقه راه رفتن بلاخره به یه جایی رسیدن که معلوم بود برای آدمای وی آی پی هست

فلیکس با تعجب به هیونجین نگاهی کرد

هیونجین پوزخندی زد

_ بیا از اینجا تماشا کن .. جایگاه شما نباید پیش بقیه ی آدمای معمولی باشه

+ آخه هیسونگ اون ور دایره هستن

هیونجین لبخندی زد و به صورت جذاب و کیوت فلیکس نگاهی کرد

_ اشکال نداره از همینجا مسابقه رو ببین

یهو چان دویید سمت هیونجین

#هیونجین مسابقه تا ۳۰ دقیقه دیگه شروع میشه  همه چیزت رو هم آماده کردم

بالاخره فلیکس فهمید که اسم پسره مقابلش که همیشه پیداش میشه چیه

هیونجین لبخندی زد و سر تکون داد

چان نگاهی به لباس های مخصوص سواری مشکی هیون جین که تنش بود کرد و بعد نگاهی به فلیکس کرد

#اوه سلام .. چقدر قیافتون آشناست ..
من شما رو کجا دیدم ؟؟

چان کمی مکث کرد

#آهااا اون روز که اومده بودی خونمون و در  اتاق و باز کردی و ازم پرسیدی وسایلارو کجا بزارم ... خودتی ؟؟

فلیکس از یادآوری اون روز خجالت کشید و سرشو انداخت پایین و تایید کرد

_ چان من میرم حاضر شم .. مراقب فلیکس باش .. و ببرش تا اونجا باهم بشینید

فلیکس با چشمای گرد شده و با تعجب نگاهی به هیونجین کرد

متنفر از اینکه میخواستم این سوالو بپرسم ولی بازم پرسیدم

+ مگه خودت نمیای ؟؟

هیونجین به پسری که کلاه متور سواریشو آورد نگاه کرد و گرفت و بعد سمت فلیکس چرخید و سمت گوش فلیکس خم شد و با صدای دیپش گفت

_ دارلینگ .. حریف نیکی منم

فلیکس چشماش گرد شد

هیونجین فاصله گرفت  و دستی به گونه ی فلیکس کشید

" little doll "Where stories live. Discover now