^ 10 part ^

777 120 72
                                        

هیون جین با بی‌حالی تکیه داد به تخت و یه لبخند شیطون زد: "قوانین رو من تعیین می‌کنم چان
حالا برو بهش بگو بیاد.. وگرنه همین‌جوری می‌مونم تا بمیرم"

چان یه پوف کشید بعد از اتاق زد بیرون

تو آشپزخونه فلیکس یه لیوان آب خورد و همون‌طور که به سینک تکیه داده بود.. با اخمای درهم به فکر فرو رفته بود

چان دست به سینه نگاهش کرد و گفت: "تو باعث شدی این بشر نازک‌نارنجی بشه"

فلیکس گیج نگاهش کرد "چی؟ من؟ چرا؟"

چان سوپ رو روی میز گذاشت و گفت: "هیونجین می‌گه فقط اگه تو بهش سوپ بدی می‌خوره "

فلیکس یه لحظه مات موند بعد با ناباوری گفت: "شوخیش گرفته؟ مگه من وقت دارم مسخره‌بازیای اونو تحمل کنم؟"

چان شونه بالا انداخت "من فقط پیام‌رسانم داداش
.. خودت می‌دونی اگه چیزی نخوره حالش بدتر می‌شه و دکتر گفته ممکنه تشنج هم کنه چون ضربه ها واقعا بد بوده و میگه اگه یزرع دیگه ادامه میدادن دندش شکسته بود و فک کنم قرارع برای دو روز دیگه بریم چکاپ"

فلیکس یه لحظه به چان و بعد به سوپ نگاه کرد. یه آه کشید بعد لیوان آبشو روی میز گذاشت و غر زد: "فقط این یه بار "

چان لبخند محوی زد و گفت: "باشه .. هرچی تو بگی"

فلیکس با یه غرولند سوپ رو برداشت و سمت اتاق هیونجین رفت

وقتی در رو باز کرد هیونجین با لبخند گوشه‌ی لبش منتظر بود انگار از اول هم مطمئن بود که فلیکس برمی‌گرده

فلیکس با اخم گفت و سمت تخت رفت و نشست : "اگه فقط یه کلمه اضافه بگی.. همین‌جا سوپ رو می‌ریزم روی سرت"

هیونجین با شیطنت نگاهی کرد و خواست چیزی بگه که

فلیکس با جدیت قاشق رو توی کاسه فرو برد و گفت: "دهنتو ببند و بخور!"

هیونجین پوزخند زد ولی سرش رو جلو آورد و گفت: "چشم... هرچی تو بگی ... دارلینگ"

یهو هیونجین داد زد" آخ آخ ... داغه .. میشه فوتش کنیی "

فلیکس چپ‌چپ به هیونجین نگاه کرد و گفت: "مگه بچه‌ای؟ خودت فوت کن!"

هیونجین با یه قیافه‌ی معصومانه که کاملاً الکی بود.. لبخند زد و گفت: "ولی اگه تو فوت کنی ...مزه‌ش بهتر می‌شه"

فلیکس یه لحظه فقط زل زد بهش ... بعد یه آه بلند کشید .. قاشق رو از توی کاسه برداشت و فوت کرد "بگیر.. دیگه داغ نیست"

هیونجین با یه لبخند پیروزمندانه سوپ رو خورد و گفت: "می‌دونستم که دلت نمیاد اذیت بشم"

فلیکس قاشق بعدی رو برداشت و گفت: "فقط دارم مطمئن می‌شم که زنده می‌مونی تا بدهید رو صاف کنی و بعدش حالت رو جا بیارم .. همین"

" little doll "Where stories live. Discover now