توییتر و باز کردم و با گرفتن عکسی از مغازه توی توییتر برای فالور هام ارسال کردم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
دو شیف سخت دیگه هر روز مثلا دیروز اینم زندگی کسلکننده من
_______________
Hyunjin:
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
کت چرمیش رو تنش کرد و با زدن عطر تلخش سمت ماشینش رفت و راه افتاد ... خیلی استرس داشت امروز مسابقه خیلی مهم بود .. و باید بیشتر مواظب بود تا پلیس ها پیدا نشن .. مردم روی بهترین رقبای خود شرط بندی میکردن و روزانه میلیون ها برنده میشدم..
با این حال رهبر بودن خیلی سخت و سنگینه چون همه چیز بلاخره به اون بستگی داره .. و به خصوص این شب که هیونجین مثل سگ خستس
...
ماشین اسپرتش رو تو پمپ بنزینی پارک کرد و کنار اونجا یه فروشگاه کوچیکی بود .. سمت فروشگاه رفت که به پاکت سیگار بخره
Felix:
داشتم با گوشی ور میرفتم تا خوابم نبره
و با باز شدن در فروشگاه به فرد نگاه کردم و با خودم گفتم تو این وقت شب مشتری؟؟؟
وقتی داخل شد سمت قفسه ی سیگار ها رفت واقعا شبیه اون دزد های جنایتکار ها تو فیلماس
Writer:
وقتی سیگار مورد نظرش رو پیدا کرد سمت صندوق رفت .. و به پسر اهمیتی نداشت و به گوشیش نگاه کرد
و سیگار رو به پسر داد تا براش حساب کنه ولی با این حال سرش رو بالا آورد و یه پسر کوچولو بلوند رو دید که سیگار رو داد و مبلغ رو گفت
از کیف پولم اون مقدار لازم رو درآوردم و بهش دادم سیگار رو برداشتم و از مغازه بیرون زدم
" اون کی بود دیگه ... شبیه مافیا ها بود "
_________________
Hyunjin:
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
هیونجین رسید و با چان و مینهو داشتن برای مردم اونجا ماشین های مورد نظرشون رو میدادن
مسابقه خوب پیش میرفت رقبا میومدن و میرفتن هیون جین سعی میکرد مراقب همه چیز باشه و تا الان همه چیز خوب بود .. هیونجین داشت سیگار میکشید و کمی گپ میزد سرمای هوا زیاد شده بود
بعد از چند ساعت مسابقه تموم شد ساعت 2:20 شب بود و هیون جین داشت پول های بدست اومدش رو میشمورد پیش تر از دو هزار دلار درکنار از چند ساعت به بدست آورده بود .. یه لبخند حیله گرانه زد و حقوق یه هفته رو به همکاریاش میداد
و پوکی از سیگار کشید و روی زمین انداخت
- بچه ها دیگه کم کم باید بریم
-------------------------
حتماااا کامنت و وت بدید تا منو به انرژی برسونید برای آپ پارت بعد