هیون جین خنده ی رضایتی کرد و از پایین به فلیکس نگاهی کرد که داشت با لبخند بهش نگاه میکرد
داور جام موتور سواری هیونجین رو بهش داد که داخلش پر از پول بود
هیونجین جام رو بالا گرفت تا همه بتونن ببیننش
بعد سمت وی آی پی رفت
وجام رو از دور به فلیکس نشون داد و لبخند شیطانی زد و کنار فلیکس نشست
_ حال کردی ؟!
+ خوب بود
هیون جین با موهای خیس شدش نگاهی به فلیکس کرد و دستکشاشو درآورد
#پسر محشر بودی
_چان میشه برام آب بیاری ؟
چان سری تکون داد و اونارو تنها گذاشت
_ تا حالا سوار موتور شدی ؟
+ آره .. دو بار .. اونم وقتی بچه بودم
هیونجین بلند شد و روبه روی فلیکس وایساد
_ میخوای امشب خودم برسونمت با موتور ؟؟
فلیکس چشماشو چرخوند و گفت : خیر ممنونم
چان اومد و بطری آب رو به هیونجین داد
هیون جین بطری آب رو سر کشید و کمی هم از اون رو روی موهاش و صورتش ریخت و موهاشو به عقب داد
فلیکس با فهمیدن اینکه الان دارن دنبالش میگردم چشماش گرد و شد
بلند شد
_ کجا ؟!
+ باید برم
دویید و از هیونجین و چان دور شد
و سمت هیسونگ و ریکی رفت که داشتن دنبالش میگشتن
هیسونگ با دیدن فلیکس غر زد
_ پسر تو کجا بودی ؟؟ همه جارو دنبالت گشتم .. حتی بهت زنگ هم زدم جواب ندادی
+ ببخشید یه کاری برام پیش اومد
ریکی نگاهی به فلیکس کرد
_ فلیکس باید باهم حرف بزنیم
فلیکس به ریکی نگاهی کرد
& سلام بچه ها
_ سلامممم نیکیییییی
فلیکس با دیدن چهره ی جدید فهمید که کی هست
نیکی با همه دست داد
& سلام فلیکس خوبی ؟
+ ممنونم
ریکی به نیکی نگاه کرد و با خنده گفت : عالی بودی سنبه نیم
نیکی لبخندی زد و گفت : خب اینبار نتونستم .. ولی دفعه ی بعدی بیشتر تلاش میکنم
فلیکس با دقت به مکالمه ها گوش میداد که یهو صدایی از پشت سرش اومد
_ عروسک .. نمیای ؟؟
فلیکس و بقیه به پسر نگاه کردن
فلیکس با دیدن هیونجین و لحنش چشماش گرد شد
نیکی و ریکی با اخم به هیون جین نگاهی کردن و خواستن چیزی بگن که
+ بچه ها من میرم منتظر من نباشید
و بعد فلیکس با هیون جین از کنار اونا رد شدن
& فلیکس با اون چه نسبتی داره ؟؟
ریکی و هیسونگ به همدیگه نگاهی کردن
+++++++
+ فک نکن عاشقتم بخاطر همین باهات اومدم
هیونجین پوزخندی زد
+ بخاطر اینکه هم پیش اونا ضایع نشی و همم اینکه خودم جو اونجا رو دوست نداشتم اومدم
هیون کلاهش رو گذاشت و یه کلاه دیگه هم سمت فلیکس گرفت
_ بیا اینو سرت کن تا هوا اذیتت نکنه
فلیکس کلاه سفید رو گرفت و داخل سرش کرد
هیون جین کلاه فلیکس رو محکم کرد
و بهش کمک کرد سوار موتور بشه
_ محکم بگیر منو
فلیکس بی اختیار دستاش رو از پشت دور کمر هیون جین حلقه کرد و سرش رو روی پشت هیون جین گذاشت
و هیون جین با دیدن دستای کوچیک فلیکس کرد محکم گرفته بودنش از زیر کلاه لبخندی زد
و گاز داد و بلاخره از اونجا دور شدن
++++++++++++
سلامممم
دیدم الان وقت خوبیه که بزارمش پس گزاشتمششششش
من کامنت و وت میخاما🫵🏻🫵🏻
🫶🏻👨🏻❤️💋👨🏻
هعی مثل چی خوشحالم
امروز دوستام برام کادو ولنتاین آوردن 🫠💓
تا وقتی همچین دوستایی داشته باشم دوست پسر میخوام چیکار
لیلیلیلیلیلیلی
از یه طرف هم فردا امتحان ریاضی دارم 😭😭🙌🏻🙌🏻
YOU ARE READING
" little doll "
Short StoryGaner: sport , romance , 18+🔞, cool , Bl , badboy , Billionaire , sweet Couple: Hyunlix , ???
^ 6 part ^
Start from the beginning
