سمت اتاق خودش رفت
روی تخت نشست و به هیسونگ نگاه کرد
+ هیسونگ .. راستش رو بهم بگو!
+ کسی رو دوست داری؟؟
هیسونگ بعد کمی مکث گفت : چرا میپرسی ؟
+جواب سوالم رو بده
_ نه ندارم
فلیکس شونه ای بالا انداخت و بلند شد
+ من که باورم نمیشه
هیسونگ لبخندی زد و سمت فلیکس چرخید
_ بیا نزدیک
فلیکس کمی نزدیک رفت
هیسونگ کمی از کرم رو به زیر چشم فلیکس زد و بعد کمی هم از بالم لبش رو زد
+ بریم؟؟؟
هیسونگ برای آخرین بار به آینه نگاه کرد و گفت بریممممممممم
+تاکسی بگیرم ؟؟
_نه به دوستم ریکی پیام دادم که بیاد دنبالمون .. اونم قراره بیاد
فلیکس سری تکون داد
هیسونگ سمت تابلو های دیوار رفت و نگاهی کرد
_ هیونگ .. درس رو ول کردی ؟؟
+نه ... امسال سال آخرم بود و نخواستم برم خیلیا امسال نمیرن دانشگاه
هیسونگ سری تکون داد و خواست جو رو عوض کنه
_ چقد چلوندنی شدی هیونگ
فلیکس لبخندی زد
با شنیدن صدای بوق هر دو سریع رفتن بیرون
_بیا خودشه
فلیکس با دیدن ماشین مدل بالا و یه پسر خوشتیپ که داخلش نشسته تعجب کرد و سمت ماشین رفت
هیسونگ جلو نشست و فلیکس عقب
ریکی با دیدن فلیکس لبخندی زد
_ هیسونگ نگفتی رفیقت اینقد جذابه
هیسونگ خنده ای کرد
فلیکس حس خوبی به این پسر نداشت و فقط جوابشو با یه لبخند داد
+++++++++++++++++++++++++
بعد نیم ساعتی رسیدن
از ماشین پیاده شدن
هیسونگ و فلیکس به منطقه نگاه کردن
همه جا پر از آدم بود و همشون داشتن میخندیدن و در مورد یه چیزی صحبت میکردن
+ببینم .. مسابقه ی موتور سواریه ؟؟؟
_ یسسسسسس ... درست حدس زدی
ریکی کنار فلیکس ایستاد چون قدش بزرگ تر از فلیکس بود از بالا بهش نگاهی کرد و برای کیوت بودنش دلش ضعف رفت
YOU ARE READING
" little doll "
Short StoryGaner: sport , romance , 18+🔞, cool , Bl , badboy , Billionaire , sweet Couple: Hyunlix , ???
^ 5 part ^
Start from the beginning
