Diamond

549 137 44
                                    

+تا وقتی پرونده حل شه ‌مشکلی نیست.
تا وقتی من برنده باشم مشکلی نیست.
مهم نیست چجوری یا با استفاده از کی؟!
فقط نتیجه مهمه.

~~~~~{••}~~~~~

کیم تهیونگ :::

به صورت معشوق زیبا اش نگاه می کرد.
هردو عاشقانه به هم خیره شده بودند.
هردو آلفا بودند پس نمی تونستند باهم باشند اما بازم انقدری عاشق هم بودن که تحمل کنند.

جونگکوک : میگم یه امگا از ژاپن اوردمااا هیکلش بد نیست. امشب برنامه داشته باشیم؟

تهیونگ به نیشخند همسرش نگاه کرد.

این صورت رو می شناخت.

+جونگکوک یه امگای خاص پیدا کردم. خیلی خاص.

جونگکوک : چقدر خاص؟ عجیبه تو از یکی خوشت بیاد.

لیوان الکل سبک رو تو دستش چرخوند. بعد از مدت ها اومده بودن رستوران.

قهقهه ای زد.

+کجاش عجیبه؟ خیلی خوشگله اما ....

جونگ : اما؟

+یکم شخصیت عجیبی داره. بنظرم ممکنه که یکی از رقیب هامون اونو فرستاده باشند.

جونگ : میخوایی باهاش بازی کنی نه؟ از مهره رقیب برعلیه خودش.

+آره خب وقتی قرار داد امضا شه ‌تو تله میفته.

جونگ : چه قرار دادی؟

اما تهیونگ فقط مستانه قهقهه دیگه ای زد.
همیشه همین بود.

جونگ: هیییییی بهم بگو.

+ خودت میفهمی.

جونگکوک اهمیت کرد.

جونگ: نظرم عوض شد. دلم یه سفر دیگه خواست.

+خب حالا قهر نکن.

جونگ: قهر واسه چی؟ ..... هییییی نخند.

~~~~~{••}~~~~~

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


~~~~~{••}~~~~~

جانگ هوسوک :::

ایمیل رو یکبار دیگه خوند.
می دونست کارش اشتباهه اما بخاطر یونگی....

ایمیل////

یونگی یه برادر کوچکتر امگا داره. نمی‌دونم چرا اما چند روزه که نگرانشه و عجیب تر اینکه هیچ اسمی از برادر کوچکتر وجود نداره. منم ندیدمش.

Disaster LifeWhere stories live. Discover now