part 2

603 151 60
                                    

*ادامه ی فلش بک*

خیره به درب روبه روش ؛ درحال بازی با فندک داخل دستهاش بود‌.

خبری که شنیده بود رو باور نمیکرد. باور نمیکرد تا زمانی که خودش به چشم دید.
عمارت مدرن سوخته شده زیادی برای قلبش سنگین بود.

نامزدش ؛ تنها کسی که براش مونده بود ؛ حالا جز خاکستر چیز دیگه ای ازش نمونده بود.

نباید از اول هم جیسو رو وارد این بازی می‌کرد. اون دختر نباید به این زودی نامجون رو تنها میزاشت.

در کنار این غم عظیم ؛ موضوعی که نامجون رو آشفته تر می‌کرد مشخص نبودن عامل آتش سوزی و از بین رفتن کیرا بود.

جیسو ذوق زیادی برای دستگیری کیرا داشت ولی حال خودش هم همراه کیرا چشم بسته بود.

این ناعادلانه نبود؟ یک بی‌گناه و یک گناهکار...

با شنیدن صدای درب اتاقش پلک های بی رمقش رو باز کرد و با صدای گرفته ای اجازه ی ورود داد.

افسر هان بود ، شخصی که جیسو معتقد بود میتونه کمک بسیاری به روند پرونده بکنه.

ماریا احترام نظامی ای گذاشت و بلافاصله قدمی به جلو برداشت.

-قربان خبر مهمی براتون دارم.

نامجون لبخند غمگینی زد و سرش رو پایین انداخت.

-دوسش داشتم.

ماریا متعجب به جمله ی نامربوط مافوقش گوش سپرد و قدم دیگری برداشت.

-قربان شما حالتون خوبه؟

-تا به حال عاشق شدی؟

نامجون پرسید و سرش رو بلند کرد تا صداقت رو از چشم های افسر هان بخونه.

-خیر قربان.

-نمیدونم برات خوشحال باشم یا متاسف ولی...من عاشق شدم. از همون روزی که جیسو رو تو یکی از ماموریت ها دیدم بهش دل سپردم. اون باهوش بود ، زیبا بود و مهربون...عاشق نشدنش عجیب بود!

دم عمیقی گرفت و با دست به ماریا اشاره کرد که رو به روش بنشینه.

-سعی کردم هر روز جلوی چشمش باشم تا من رو ببینه ؛ بپذیره. ولی کار من سخت بود ، افسرهای زیادی برای داشتن جیسو دندون تیز کرده بودند ، ولی اون...اون نه تنها به من بلکه به هیچ شخص دیگه ای توجه نمیکرد. منظورم از توجه رو که درک میکنی؟ وگرنه همسرم خیلی مهربون بود.

ماریا با جمع کردن شونه هاش نشون از غم حرفهای نامجون داد. درک نمیکرد ولی می‌دید شکست رو در چشم های مافوقش‌.

-روزی که بهش اعتراف کردم رو یادم نمیره ؛ وسط عملیات بودیم ؛ اون مامور مخفی در پوشش یک معامله گر بود و من گرداننده اون ماموریت ؛ مدام از میکروفون حرف میزدم تا صدام رو بشناسه و بخاطر بسپاره و من از اون راه دور ؛ از طریق دوربین ها میدیدم لبخندش رو...

𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑰𝒔 𝑲𝒊𝒓𝒂Where stories live. Discover now