𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑰𝒔 𝑲𝒊𝒓𝒂

part 1

فلش بک

یونگی مسخ شده قدمی به عقب برداشت و به افسران اجازه ی ورود به خونه اش رو داد.

در حالی که سعی می‌کرد آرامش خودش رو حفظ کنه به سمت جزیره ی آشپزخونه قدم برداشت و با نشستن روی صندلی طوری که کاملا تصادفی جلوه کنه زانوش رو به اهرم زیر جزیره فشرد.

زمان بندی یونگی همیشه عالی بود ؛ دقیقا لحظه ای که جیسو دست به دستگیره ی اتاق خواب جونگکوک برد ؛ درب اتاق قفل شد و عملیات مخفی سازی شروع شد.

درسته ؛ یونگی و جونگکوک فکر همه جا رو کرده بودند. اونها فقط نیاز به چندین معمار با تجربه داشتند تا در صورت فشردن اهرم درب اتاق ها کاملا قفل شه و مکان هایی همچون صندوق خنجر های جونگکوک داخل دیوار مخفی بشه ؛ طوری که انگار از اول هم اون صندوق داخل اون اتاق قرار نداشته.

نه فقط صندوق خنجر های جونگکوک بلکه این یک روش پاکسازی بدون دردسر براشون بود.

-در این اتاق قفله!

جیسو با غضب گفت که همون لحظه سربازی به سمتش قدم برداشت :
-همچنین درب این یکی اتاق افسر کیم.

نگاه یونگی اینبار با جیسو گره خورد و با لبخندی دستهاش رو به نشونه ی تسلیم بالا برد.

-متاسفم ؛ من همیشه در ها رو قفل میکنم. اجازه بدید کلید ها رو پیدا....

جمله ی یونگی کامل نشده بود که جیسو با مهارت های لازم ضربه ای به دستگیره ی اتاق زد و صدای شکستن اهرمش رو شنید.

یونگی با حیرت و شگفتی زمزمه کرد: میتونم بخاطر آسیب زدن به اموالم ازتون شکایت کنم!

البته که اینکار رو نمیکرد. اون فقط سعی می‌کرد نقشش رو به خوبی بازی کنه.

طولی نکشید که افسر ها همراه با جیسو وارد هر دو اتاق شدند و اون مکان رو به طور کل برسی کردند.

ولی چشم‌های تیز بین جیسو ممکن نبود که از موضوعی چشم پوشی کنه.

حمام! حمام داخل اتاق پر از گِل بود. و بوته های ریز.

روی زانوهاش خم شد و کمی از خاک رو با دستهاش لمس کرد.

با گره خوردن نگاهش به خون خشک شده و تیکه پارچه ی گوشه ی حمام پوزخندی زد و انبر مخصوصش رو به دست گرفت.

به آرومی اون تیکه از پارچه رو برداشت و داخل کیسه ی پلاستیکی مخصوصش قرار داد.

حال متوجه می‌شد. تمامی نشونه ها از سمت این خونه بود .

یونگی که وارد اتاق شده بود با دیدن درب باز حمام و به گوش خوردن صدای سربازی خطر رو با تمام وجودش حس کرد.

-قربان باید این رو ببینید . اینجا یه خنجر ۱۵ سانتی با دسته ی فلزی هست که رد خون روش جا خوش کرده.