چهارده ماه بعد-آینده
با پوزخند نگاهی به جونگکوکی که خنجر به دست درست در مرکز اتاق ایستاده بود انداخت و تکیه اش رو به میز پشت سرش داد.
-مشتاق دیدار...کیرا!
با تمسخر خون روی گونه اش رو پاک کرد و سری برای تهیونگ که مقابلش ایستاده بود کج کرد.
-عزیزم...خوشآمد گویی قشنگی بود ، ولی نه اونقدر که تحت تاثیر قرار بگیرم!
-در حال حاضر خون روی دستهات بیشتر تحت تاثیرت قرار میده! مگه نه؟
-خوب من رو میشناسی عزیز دلم.
جونگکوک گفت و قدمی به جلو برداشت.
تنش بینشون کاملا مشخص بود ، اونها برای صلح روبه روی هم قرار نگرفته بودن.
-بهم بگو "وی" ، چه نقشه ای برام داری؟
-میخوای بگی تا الان متوجه نشدی هانی؟ اوه متاسفم ، تو علاقه ای به سورپرایز شدن نداری.
خنجر داخل دستهاش رو با دندون گرفت و شروع کرد به بالا زدن آستین هاش.
جونگکوک منظره ی جذابی رو برای تهیونگ رقم زده بود ، ولی نه اونقدر که بتونه حواسش رو از نقشه اش پرت کنه!
-ولی من معتاد سورپرایز هات توی تخت بودم عزیزدلم.
جمله ی جونگکوک باعث شد تا تهیونگ با همون پوزخندش نگاهش رو از پسر روبه روش بگیره و به کلت ۴۵ داخل دستهاش بده.
-حرفهات برندهاست کوک ؛ درست مثل خنجر داخل دستهات.
-میخوای امتحانش کنی؟ تا بدونی چرا بود و نبودم به این خنجر وابستهاست ، باور کن بعدش نمیتونی زمین بزاریش!
و مسافت بین خودش و تهیونگ رو به صفر رسوند.
حال روبه روی هم قرار گرفته بودن.
-میخوام توی دستهام بگیرمش.
تهیونگ گفت و سرش رو کمی کج کرد تا دید بهتری نسبت به زخم روی گونه ی جونگکوک داشته باشه. زخمی که باعث خشم بیش از حدش میشد.
-حرف دو پهلوت من رو هورنی میکنه تهیونگ، اونقدر که دلم میخواد خودم دستهات رو به سمت پایین تنم هدایت کنم.
-و چرا اینکار رو نمیکنی؟
-چون نمیخوام لذت گرفتن خنجر رو داخل دستهات ، ازت محروم کنم.
و به آرومی انگشتهاش رو روی رگ های برجسته ی دست تهیونگ کشید. جونگکوک تمام اون خطوط برآمده رو حفظ بود.
همونطور که لبخندش رو در ظاهر حفظ میکرد رد دستهاش رو ادامه داد ، طوری که لرز غیر قابل انکاری وارد بدن تهیونگ شد.
YOU ARE READING
𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑰𝒔 𝑲𝒊𝒓𝒂
動作☆ووت و کامنت در حین خواندن فیک،فراموش نشه☆ Name: #My_name_is_kira Couple: vkook/kookv Genres: action smut horror drama... story by #sheri Telegram channel: Everythingaboutbtss up time: Full / season one "-من هرچیزی که بخوام رو به دست میارم ... ای...