Part 2 ♡ !زشت

2.1K 500 73
                                    

جاهایی که کلمه یا جمله ای برجسته شده منظور اینه که اون کلمه داره با صدای بلند گفته میشه.
گفتم بگم چون بعضیا وقتی کلمه رو برجسته میکنن منظورشون اینه که خواننده توجه بیشتری به اون قسمت بده.
حرفی نیس شمارو با آقایون تنها میزارم.
به نبات من عشق بورزید لاو یو 🍒❤

________________________________

× جونگکوک...؟

با شنیدن اسمم به سرعت سرمو بالا آوردم ولی فکرشم نمیکردم به وسیله پسر جوان روبروم صدا زده شده باشم. با چشم های گرد شده بهم نگاه میکرد و پلک نمیزد، از کجا اسممو رو میدونست!؟ نبات بهش گفت؟نه اون که‌ هرچی بهش میگم بازم میگه اسمت بانیه! کارمای عزیز بگو که اشتباه فکر میکنم و اون نیست...

+ آمم... از کج_
× جئون جونگکوک!؟؟؟

با هیجان گفت و منتظر جواب من بود! خب عالی شد الان دیگه مطمئنم منو میشناسه ! از کجا؟ خودمم هیچ ایده ای ندارم. :|
الان بگم آم چه عالی منو میشناسی پدرِ نبات ولی من یه درصد یادم نمیاد جایی دیده باشمت؟! آخه محض رضای خدا جز صدای بمت که مطمئنم یه جا شنیدم هیچیت برام آشنا نیس! چون... امکان نداره اونی که فکر میکنم باشی....

با دستهایی که بازوهام رو گرفتن به خودم اومدم، اون عادتشه؟ که موقع حرف زدن بازوی همرو نگه دار_

× هیییی کوکی منم جدا یادت نیست منو؟

کو....کوکی!؟... کوکی.... نکنه جدا_

× شوخیت گرفته؟ ته پسر استاد تاری_

+ خدای من... تهیونگ!؟

با لبخندی که مطمئنم پهن تر نمیشد محکم بغلش کردم باورم نمیشه تهیونگ باشه... خیلی تغییر کرده! شایدم دلم نمیخواست باورم شه...؟ بعد از چند ضربه به کمرش از آغوشم بیرون آوردمش. چشمم افتاد به لبخندش...

+ پسر باورم نمیشه ولی تو واقعا تهیونگی!

خندید و دستی به بازوم کشید، نگاهم به نبات افتاد که با تعجب بهمون خیره شده بود، خم شدم و موهای بانمکش رو کنار زدم.

+ هی نبات! تو پسر رفیق من بودی و من خبر نداشتم!؟

با تعجب نگاهم کرد و با ابروی بالا داده گفت:
• بابام رفیق بانیه؟

لحظه ای نگذشت که تهیونگ شروع کرد به قهقهه زدن، نیشگونی از بازوش گرفتم که با وجود پالتوی زمستونیش زیاد موفق نبود، خودم میدونستم برا چی میخنده..

+ حیف که بچه اینجاست وگرنه حالیت میکردم

لب پائینشو تو دهنش کشید و سعی کرد جلوی خندش رو بگیره ولی هر چند ثانیه از دستش در میرفت. اشکی که از قهقهه زیاد گوشه چشمش جا خوش کرده بود پاک کرد و با لبخند همیشگیش دوباره دست نباتو گرفت.

•|𝚁𝚘𝚌𝚔 𝙲𝚊𝚗𝚍𝚢🍩|•Where stories live. Discover now