▪Twenty second▪

1.3K 264 58
                                    


"فیلیپ...وسایلم رو همونجا،گوشه ی اتاق بزار..."

روی تخت بزرگی که در مرکز اتاق بود نشست و اتاق رو از نظر گذروند.
تخت به شکلی کاملا سلطنتی و مجلل طراحی شده بود.

ملحفه هایی از جنس ابریشم و طلایی رنگ، به طور مرتبی روی تخت قرار گرفته بودند.

پرده هایی خوش نقش و نگار و همرنگ با اونها،پنجره ی بلند اتاق رو پوشانده بودند و تابلو های نفیسی به دیوار های اتاق متصل بودند.

کمد و صندلی های چوبی، با طرح های گلِ کنده کاری شده تزیین شده بودند.

و گلدان های بلورین و مملوء از گل، در گوشه گوشه ی اتاق به چشم میخوردند.

مارگریت نفسش رو با صدا بیرون فرستاد و دست از بررسی کردنِ اتاق کشید.

فیلیپ کنار پنجره ایستاده بود و دستش رو روی غلاف شمشیرش گذاشته بود و به منظره ی مقابلش خیره شده بود.

مارگریت نگاهی به اون انداخت،قبل از اینکه به  تخت تکیه کنه.

"میتونی بری فیلیپ، و به یکی از خدمتکارها بگو به اینجا بیاد و وسایلم رو مرتب کنه."

با صدای آرامی گفت و فیلیپ نگاهش رو از پنجره گرفت.

قدم های کوتاهش رو به سمت درب اتاق برداشت و در لحظه ی آخر و از قبل از خروج، نگاه چشمان قهوه ای رنگش رو به دخترِ موطلاییِ مقابلش داد.

درب رو باز کرد و از اتاق خارج شد و بعد از بستنِ اون، به دیوار کنار اتاق تکیه کرد و برای لحظاتی چشمانش رو بست.

نفسش رو با بی قراری از دهانش بیرون داد و چشمانش رو باز کرد.

با دیدنِ خدمتکاری که از انتهای راهرو عبور میکرد صدای گرفته‌ش رو رها کرد و دخترک رو صدا زد.

خدمتکار نگاهی به مرد جوان و تنومندِ مقابلش انداخت و به سمت اون قدم برداشت.

"بله قربان؟!"

با وجود اینکه این، اولین ملاقات دخترک با فیلیپ بود، اما همینکه اون مقابل اتاق پرنسس ایستاده بود و البته، چهره ای تازه وارد به شمار می اومد، برای اون گواه این بود که مرد جوان، محافظ شخصیِ پرنسس بود، که کمی قبل، از زبان سایر خدمتکاران در موردش شنیده بود.

فیلیپ نگاهی به چهره ی مضطرب اون انداخت و سعی کرد لحن صحبت کردنش، آرام تر باشه و شکل دستوری ای به خودش نگیره.

"خدمتکاری که از جانب پادشاه برای پرنسس انتخاب شده رو خبر کن تا برای رسیدگی به کارهای ایشون سریعا به اتاقشون بره"

دخترک سرش رو به آرامی تکان داد و چَشم ای زیر لب زمزمه کرد و از فیلیپ فاصله گرفت.

King Of My Heart~L.S[Completed]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora