پارت بیست و سه . دوست پسر

2.2K 425 105
                                    

بچه ها اول از همه بگم ویو های دو پارت قبل خیلی کم تر از بقییس

حواستون باشه یادتون نره پارتی رو جا بندازید😘

______________________________

تهیونگ

یکم بعد که نفسام آروم شد پتو رو دورم سفت کردم و از تو بغل کوک بیرون اومدم ... چرا گرگم اون جوری کرد؟ ... چرا عین یه بچه گربه شد کنار جونگ کوک؟ ... اون که جفتم نیست... اون که حتی از الفا ویسش هم استفاده نکرد ...

لباسام رو از رو زمین چنگ زدم و روی پاهام وایسادم... چرخیدم و شلوارم رو پشت به اونا پوشیدم و پتو رو از روی شونه هام پایین انداختم و با پوشیدن تیشرتم بی حرف و بدون توجه به صدا زدنای کوک سمت عمارت رفتم

وی به خودت بیا پسر ... این اشتباهه ... لعنتی بذار یه هفته از رابطمون بگذره بعد عاشقش شو گرگ احمق ... دفعه اولته با یکی میخوابی؟ ‌...

چرا انقدر به این یارو کشش داری اخه احمق ؟

وارد اتاقم شدم و خواستم در رو ببندم که یکی جلوی در رو گرفت و بازش کرد .... با دیدن جونگ کوک اخمی تو چهار چوب در گفتم
+چیه؟
- معلوم هست چته؟

+ چیزیم نیست... حالا هم اگه کاری نداری رفت زحمت کن
اینو بهش گفتم و سمت حموم اتاقم رفتم ... وسط راه محکم دستم کشیده شد و سمتش برگشتم ... تو چشام زل زده گفت
- چه مرگت شده دیوونه؟
عصبی گفتم
+ من چه مرگم شده؟ .... خودت چه مرگت شده؟... واسه چی اون کارو کردی؟

- کدوم کار؟
+اومدی جنتل بازی دراری ارومم کنی
- چیه نکنه توقع داشتی بذارم همه رو جر واجر کنی؟

عصبی با دندونای قفل شده گفتم

+من یه پسر بچه هیجده ساله نیستم که تازه یاد گرفته شیفت کنه ... من فاکینگ بیست و پنج سالمه ... نیازی به مسخره بازی تو نداشتم ... خودم آروم میشدم

- دلیل این رفتار بچگونت رو نمی فهمم ته...
+واقعا؟ ... انقدر پرتی؟ ... کوری نمی بینی داری با این رفتارهای دوست پسر طورت وابستم میکنی؟

با دیدن چشمای گرد کوک تازه فهمیدم چی گفتم ... فاک بهم ... دستم رو تو موهام کشیدم و کلافه گفتم
+ فراموشش کن ... برو بیرون میخوام برم دوش بگیرم

سمت حموم رفتم که با حرفش تو جام خشکم زد
- خب مشکلش جیه؟

سمتش چرخیدم و گفتم
+ها؟
- میگم مشکلش چیه از هم خوشمون بیاد؟
+چیزی کشیدی؟ ... چه چرت و پرتی داری میگی؟

سمتم اومد و کمرم رو گرفت و به خودش چسبوندم ... شکه نگاش میکردم این چش شده؟
شمرده شمرده گفت
- دارم ... میگم ... دوست پسرم ...شو کیم تهیونگ

وات ...ده ...فاککککک؟ ... چی داره میگه؟
+با اون رفیقت سر صبحی چی زدید؟
خندید و گفت
- حتما باید یه چی زده باشم از یکی خوشم بیاد؟ ... چیه تو ازم خوشت نمیاد؟

You're mine | تو مال منیWo Geschichten leben. Entdecke jetzt