PART|26

4.4K 816 227
                                    

_چیکار کردی لی ووک؟

لی ووک لبخند بزرگی زد و با چاپلوسی گفت:

+بهترین امگای دنیا رو پیدا کردم رئیس.

_دهنتو ببند،بهترین امگای دنیا فقط اولویاس.

مرد با داد بلندی گفت که باعث شد زیر دستش از جا بپره ولبخندش روی لباش خشک بشه .

+حق با شماس قربان ،اما میتونم قسم بخورم اون امگا جزو قدرتمند ترین امگا ها حساب میشه.هاله اطرافش متفاوت تر از هر امگایی بود.مطمئنم این دفعه میشه.

مرد که حالا کنجکاو شده بود پرسید:

_اسمش چیه؟

+مینهو قربان.

_چی؟توی لعنتی یه پسرو....بیخیال دیگه مهم نیس فقط دعا کن بدرد بخور باشه.

لی ووک نفس حبس شدشو آروم بیرون داد.

_تموم اطلاعاتشو برام در بیار،قراره برنامه این سریمون متفاوت تر از همیشه باشه لی ووک...خیلی متفاوت تر.

زیر دستش با خوشحالی جواب داد:

+بله قربان.

_خوبه،پس تا تو بری زندگی نامه اون پسر رو در بیاری من میرم پیش اولویای عزیزم.

_______________________

«باورم نمیشه جیمین هیونگ تونست راحت با اون یارو حرف بزنه.»

جونگکوک  همونطور که روی مبل اتاق کار تهیونگ لم داده بود و شکلات میخورد گفت.

_درسته یکم باورش سخت و عجیبه که توی اولین بار جیمین تونست با اونا ارتباط برقرار کنه،اما همه کارهای ما هم از قبل برنامه ریزی شده بود و اینم یادت نره جیمین با اون یارو حرف نزد،با زیر دستش حرف زد.

تهیونگ همون طور که نتیجه بندی و خلاصه اطلاعاتی که جیمین بهش داده بود رو مینوشت با آرامش برای جفتش توضیح داد.

«همون که تو گفتی.»

چند دقیقه بعد آلفای نعنایی سر خودکار رو گذاشت و بعد از مرتب کردن برگه ها از جاش بلند و همون طور که بدنشو کش میداد گفت:

_خیلی خب کارم تموم شد بهتره بریم دیر وقته.

جونگکوک یک شکلات دیگه تو دهنش جا داد و پوستشو روی میز ول کرد و از جا بلند شد.

تهیونگ دستگیره در رو چند بار پایین کشید و هر بار  اخماش بیشتر توی هم میرفت چون در باز نمیشد.

_چرا این در فاکی قفل کرده؟من که به آقای چو گفتم روغن کاریش کنه.

جونگکوک با اعتماد بنفس جلو اومد.

«الان خودم بازش میکنم،بهرحال الکی این همه باشگاه نرفتم.»

تهیونگ یک ابروشو بالا انداخت و چند قدم عقب رفت.

MY MATE IS AN ALPHA || VKOOKWhere stories live. Discover now