PART|19

4.7K 879 298
                                    


با حس آشنای تنگ شدن دور دیکش بعد از ضربه محکمی که به سوراخ پسر زد برای یک بار دیگه توی کاندوم کام شد.آروم خودشو بیرون کشید و کاندوم پر شده رو گره زد و یه گوشه انداخت.

اون لعنتیا از ۲بعدظهر تا ۵صبح مداوم داشتن سکس میکردن. و الان بوی کام،عرق،و نعنا و شکلات فضای اتاق رو پر کرده بود.

پسر بزرگتر به جونگکوک که روی شکم خوابیده بود نگاهی انداخت و سعی کرد ملافه کثیف زیرشو جمع کنه اما بخاطر اینکه پسر کوچیکتر روش دراز کشیده بود نمیتونست .

اسپنکی به باسن جونگکوک زد که با ناله خواب آلود و اعتراض مانند آلفای کوچیکتر روبه رو شد.

_بلند شو پسر.میخوام ملافه رو از زیرت جمع کنم.

جونگکوک به سختی خودشو جابه جا کرد و بالاخره تهیونگ تونست ملافه رو از زیر پسر جمع کنه.

وقتی از روی تخت بلند شد تونست صدای شکستن قلنج کمرشو بشنوه. بعد از پیدا کردن باکسرش اونو پوشید و بعد از انداختن ملافه تو سبد لباسای کثیف پارچه تمیزی برداشت و خیسش کرد و به سمت اتاق رفت و بین پاهای جونگکوک رو تمیز کرد.پارچه رو روی عسلی گذاشت و خودشم دراز کشید.به پهلو چرخید و و با دستش موهای روی پیشونی جونگکوک رو کنار زد .به چشم های نیمه باز دندونای خرگوشیش که از بین لباش معلوم بود نگاه کرد و لبخندی زد.

_قیافت مثه خرگوشاس و *خرگوشی میخوابی؟مطمئنی یه گرگینه ای؟شاید توی زندگی قبلیت یه هایبرید خرگوش بودی.

*خواب خرگوشی=اگه نمیدونین چه شکلیه باید بگم موقعی که شما خوابین و پلکاتون نیمه بازه و مردمک چشماتون معلومه اصطلاحا بهش میگن خواب خرگوشی.

با فکر کردن به این موضوع لبخندش عمیق تر شد.ودستشو روی پلکای جونگکوک کشید تا موقعی که بسته شن و دستشو روی کمر جونگکوک گذاشت و خودش رو به آلفای شکلاتی نزدیک کرد و آرومی دستش رو بالا پایین کرد و آروم نوارشش کرد.

میدونست وقتی که جونگکوک بلند بشه درد زیادی رو احساس می‌کنه برای همین این کمترین کاری بود که میتونست براش انجام بده.

چشماشو بست و سعی کرد بخوابه اما اصلا نمیتونست انگار دوپینگ زده باشه.میتونست صدای زوزه کشیدن و ورجه وورجه کردن گرگشو بشنوه‌کلافه از جاش بلند شد و بعد از مرتب کردن پتو روی جونگکوک از روی تخت بلند شد.

به لطف پنجره نور خورشید اتاق رو روشن کرده بود و دیگه نیازی به روشن کردن لامپ نبود و تهیونگ میتونست براحتی گند کاری های دیشبشنو جمع کنه .

به سمت کاندوما رفت و از روی زمین برشون داشت و با حسرت بهشون نگاه کرد.

_توله گرگای من،نگران نباشید یروزی انتقامتونو میگیرم نمیذارم دونه ای از خواهر و برادراتون هدر برن.

MY MATE IS AN ALPHA || VKOOKWhere stories live. Discover now