Ep 13:سرما

15 6 0
                                    

از دید سئوهیون

"هیونی!!بکهیون اینجاست"
کای از پایین پله ها داد زد ولی من نمیخواستم ببینمش.

"اوپا...حالم خوب نیست...بهش بگو تنهایی بره"
دیگه نمیخواستم باهاش جایی برم,میخواستم به هیچکدومشون فکر نکنم.نه به تهیونگ و نه بکهیون.

"چی شده میمون کوچولو؟دیروز که میخواستی بخوابی خوب بودی"
کای به آرومی کنار تختم نشست و با لبخند دستم رو گرفت.

"فقط یه سردرد ساده اس,فکر کنم کمی بخوابم خوب بشم"

"اما..."

"گفتم نمیخوام برم!!!"
داد زدم تا اونی که پایین ایستاده هم بشنوه.

"باشه...بک هیونگ فکر کنم فردا برگردی بهتر باشه،اوه صبر کن...منم باهات میآم.5 دقیقه زمان بده تا حاضر بشم"
کای به بکهیون که بیرون ایستاده بود گفت.نمیدونم کای برادرمه یا دشمنم!!!
از طبقه پایین هنوز صدای صحبتهای بک با برادرم میاومد.

"کای...تا تو حاضر بشی میشه 5 دقیقه با خواهرت تنهایی صحبت کنم؟"

"دوست دختر خودته...اجازه گرفتن نداره"
صدای پاهاش رو شنیدم پس سریع پریدم روی تخت و خودم رو به خواب زدم.

"میدونم داری وانمود میکنی پس تا 3 میشمارم,اگه بلند نشی میبوسمت"
چشمهام رو بستم,اون عوضی جرأت نداشت این کار رو بکنه!!

"3...2...1"
با اینکه چشمهام بسته بود ولی نفسهاش رو روی لبهام حس میکردم پس به سرعت چشمهام رو باز کردم.

"داری چه غلطی میکنی؟!مرتیکه روانی!!!چی میخوای؟زودباش بگو چون حوصله مقدمه چینی ندارم!!!"
به سردی و با حالت عصبی پرسیدم.

"چی شده؟کار اشتباهی کردم؟"

"نه!!!فقط تنهام بگذار"

"اتفاقی افتاده؟"
کای ناگهانی توی چهارچوب در پیداش شد و پرسید و ما بهش لبخند ساختگی زدیم.

"داشتم سربه‌سر دوست دخترم میگذاشتم"
بکهیون گفت.

"شما دوتا خیلی بانمکید.حالا هم بیا زود بریم که دیرمون شد هیونگ...ضمناً سعی کن زود خوب بشی هیون"
کای این رو گفت و به سرعت دست بک رو گرفت و رفت.

حالا که تنها شدم به این فکر کردم که از بین اون همه دختر چرا من؟!میدونم بک انتخاب دیگه ای نداشت ولی ما قبلاً خیلی با هم دشمن بودیم,حالا دیگه نیستیم اما رابطه قلابی که درست کرده بود به طور کل باعث نابودی رابطه من و تهیونگ برای همیشه شد و به این خاطر ازش متنفرم!!
خدایا دارم دیوونه میشم.امیدوارم جونگ کوک درباره دروغی که گفتم چیزی نفهمه چون مطمئنم از دستم بدجور دلخور میشه.
چشمهام رو بستم ولی ویبره گوشیم که نشون میداد پیام دارم بهم اجازه استراحت نداد.

'پیام ناشناس:هِی سئوهیون حدس بزن من کی ام😉؟!'

'ببخشید...نمیدونم'

'یه راهنمایی.من همونی ام که توی دنیا بیشتر باهاش حس خوب پیدا میکنی.همونی که همیشه اذیتت میکنه ولی چون تو عاشقشی هیچی بهش نمیگی'

'کیم بوم اوپا!!!😍'

'بینگو!!!زدی توی خال'

.....................................................................

کیه که اینجا کیم بوم رو نشناسه!
مگه میشه کسی پسران برتر از گل رو ندیده باشه؟😉

Fake BoyfriendWhere stories live. Discover now