Ep 7:دوستان یا دشمنان دوست نما

25 8 0
                                    

از دید سئوهیون

"هی بچه ها"
سریع گفتم.

"ما یه جورایی قرار میگذاریم"
بکهیون هم با عجله گفت.

"بگو که داری شوخی میکنی"
جیمین گفت.

"شوخی نیست...ما واقعاً باهمیم"
بکهیون گفت.

"سئوهیون تو چته؟کوری که با دشمنت میگردی؟"
جونگ کوک گفت و من حس کردم بکهیون دستهاش رو از عصبانیت مشت کرد.

"نه بک!!امکان نداره!!بگو چی توی این دختر دیدی که رفتی سراغش"
وِندی با ناراحتی گفت و اینبار من بودم که عصبی شدم.

"شما بزرگترین دشمن روی زمینید...چطور ممکنه؟!"
سوهو و جین همزمان گفتن.

"باور کنید یا نکنید...من دوستش دارم...اون مال منه و من برای اون پس بحث رو تمومش کنید"
بکهیون با جدیت گفت.

"پس تهیونگ چی؟"
جونگ کوک گفت و تموم حواس بکهیون به اون جلب شد.

"قضیه تهیونگ چیه؟"

"صبر ببینم!تو بهش نگفتی؟"
جونگ کوک پرسید.

"تهیونگ دوست پسر قبلیم بود فقط همین"
گفتم و لبم رو گاز گرفتم.

"همین؟!چرا بهم نگفتی؟این قضیه ساده اس؟"
بکهیون عصبی گفت و لحظه ای فکر کردم جدیه.

"داداش،دوست دخترت سرت کلاه گذاشته"
سهون در حال خنده گفت و بکهیون بهش چشم غره رفت.

"دوست دخترت خیلی باحاله داداش👍خوشم اومد"
چانیول گفت.

"به هر حال یادم نبود که بهت بگم,حالا هم بحث رو تموم کنید"
گفتم و بعد همگی توی سکوت ناهارمون رو خوردیم.

بعد از ناهار

بعد از ناهار بکهیون من رو روی پشت بوم کشوند.

"چته؟!ولم کن!!!مچم درد گرفت,باز تو هار شدی و پاچه میگیری؟"
درحالی که دنبالش کشیده میشدم گفتم.

"چرا بهم نگفتی دوست پسر داشتی؟"

"چرا باید این کار رو میکردم؟ما که اصلاً با هم حرف نمیزدیم و تو هم ازم نپرسیدی"

"هنوزم دوستش داری؟"

"به تو ربطی نداره،تو چیکاره ای؟"

"الآن به عنوان دوست پسرت بهم مربوط میشه,باید مطمئن بشم این رابطه برای دوتامون خوبه"

"مثل اینکه زیادی جدی گرفتی...احمق اینها همه الکیه"
گفتم و از کنارش با طعنه محکم رد شدم.

از دید بکهیون

نمیدونم چرا ولی با حرفهاش احساس کردم قلبم درد گرفت.من چم شده؟من که برام مهم نیست چیکار میکنه؟نمیدونم شایدم برام مهم باشه!!
خدایا!!من رو از این سردرگمی نجات بده...

آمین!

Fake BoyfriendWhere stories live. Discover now