"درد"

2.7K 351 52
                                    

"چه غلطی میکنی رو زمین؟"

تهیونگ با شنیدن صدا نفساش تند شد و توی همون شکل روی زمین خشکش زد.

میدونست این صدای کیه ولی نمیخواست نگاش کنه.

" ازت ی سوال پرسیدم"

تهیونگ از خشونت توی صدا لرزید.

نفس عمیقی کشید و سعی کرد طوفانه احساساتشو کنترل کنه.

خودشو جمع و جور کرد وایساد و بالاخره، تماس چشمی با صاحب صدا.

"س..سلام پراید" تهیونگ با اعتماد به نفس بدون توجه به حالتی ک داشته گفت.

"من نگفتم سلام. حالا جوابمو بده" صدای پراید توی کل اتاق لاکچری پخش شد. و بلندتر توی گوشای تهیونگ.

"ا..اه ببخشید" تهیونگ به ارومی غر زد، با هر ثانیه اضطرابش بیشتر میشد.

"فقد ی لحظه توی فکرام غرق شدم.."  تهیونگ توضیح داد، ناامیدانه امید داشت پراید جزئیات بیشتریو نخواد.

" اگه قراره همچین مسخره بازیایی رو در بیاری، ترجیح میدم وقتی در اتاقت بستس انجام بدی" پراید گفت، با لحن و خود همیشگیش.

تهیونگ لکنت گرفت و سعی میکرد دنبال یه دلیل معقولانه ای باشه، چیزی ک سعی کنه پرایدو از کشتنش تو اون وضع فجیعه تو ذهنش متوقف کنه.

"خب، منظورم..." ته شروع کرد اما سریع ساکت شد.

با در بسته؟

این اتاق منه؟

اصن اون چرا اینجاس؟

اصن اون چه حقی داره؟

تهیونگ فکر خطرناکی به ذهنش زد.

قبل این ک بتونه به باره حرفاش فکر کنه حرف زد.

"چی بهت این حقو میده؟به هر حال اینجا اتاق منه، اینجا چیکار میکنی؟" ترسش رو به روی گناه تبدیل به عصبانیت شد.

تهیونگ تقریبا پوزخند زد ناگهان بدنش تو ی شرایطی قبل این ک مغزش بفهمه بود.

تهیونگ احساس یخ زدن کرد.

داری چه غلطی میکنی تهیونگا، الان خودتو توی لیست خودکشی تایید شده گذاشتی،عالیه الان ی جنگ با بدترین گناه شروع کردی، افرین افرین عالیه پسر این خیلی خو...

فکرای زیادی توی ذهنش به سرعت رد میشد ک با صدای تیز مرد روبه روش متوقف شد.

چشاشو محکم بست، تهیونگ حتی نمیفهمید پراید چی میگه از اونجایی ک انتظار مرگ یا چیزی بدتر از اونو داشت.

صداش دوباره توی کل اتاق چرخید ولی این بار تهیونگ صداشو اهسته شنید ،عضلات بدنشو شل کرد و ریلکس تر شد.

" از من سوال نپرس، فقد دوباره اینکارو نکن، به جمع کردن چندتا فانیه مرده اینجا نیاز ندارم" پراید گفت، ناگهان اخمای توی چهرش عمیق تر شد.

The End |tk|Where stories live. Discover now