Part14

3.9K 838 1.1K
                                    

خیره نگاهش کرد و گفت:"کودکیم. دوران کودکیم رو به من پس بده."

مینهو نیشخند زد و مینجی با غمی پنهان به پسرش نگاه کرد.

"انتخاب خودت بود که توی بدبختی زندگی کنی."

مینهو گفت و جونگ‌‌کوک کوتاه خندید و گفت:"چه فرقی می‌کرد؟ به‌هرحال اگر می‌موندم هم به برده‌ی تو تبدیل می‌شدم."

"من تو رو به بهترین درجات می‌رسوندم."

"دارم نمونه‌اش رو می‌بینم."

جونگ‌کوک گفت و جونگ کیونگ فروریخت.

حس کرد که خورد شده.

مینجی از زیر میز دستش رو روی پای جونگ‌کیونگ گذاشت و باعث شد خون‌خالص سرش رو به سمت مادرش بچرخونه.

مینجی به میز خیره بود.

مینهو عصبی به جونگ‌کوک نگاه کرد و بعد از سکوت کوتاهی گفت:"این مسخره‌بازیتون رو تموم کنید و هرکس برگرده سر زندگی خودش. جونگ‌کیونگ از فردا مرتب به اردوگاه میری و هرچه‌قدر که توی این چندسال  مثل یک بزدل به عنوان جونگ‌کوک زندگی کردی، بسه. از فردا با اسم خودت به کارهات برس."

و سرش رو به سمت جونگ‌کوک چرخوند و گفت:"توام بیکار چرخیدن رو تموم می‌کنی و از فردا به کارهای شرکت رسیدگی می‌کنی. فهمیدی؟"

نیشخند محوی روی لب‌های مینجی نشست و جونگ‌کوک ساکت شد.

مینهو با خشم ادامه داد:"با این‌که از توعه گداگشنه و حقیر انتظار دارم که نتونی یک‌خط کتاب ابتدایی رو درست بخونی اما مجبورم یک‌جا بهت بدم تا بدبینی بین مردم به‌وجود نیاد. این یک کار و درست انجام بده و ابروم رو نبر."

جونگ‌کیونگ عصبی لب زد:"این توهین‌ها رو تموم کن."

"دهنت رو ببند."

مینهو گفت و جونگ‌کوک کلافه رو به جونگ‌کیونگ گفت:"چهره واقعیش رو نمی‌بینی؟ به‌خاطر داشتن محبت این آدم تمام این سال‌ها درد کشیدی؟ با عفونت چشم‌هات کنار اومدی و زیر تمرینات سنگین ارتش له شدی؟ این آدم لیاقتش رو داره؟ کسی که به عنوان پدر سال‌ها کنارش بودی یک شیاد بی‌همه‌چیزه."

"مراقب حرف‌هات باش."

سویا گفت و جونگ‌کوک با تمسخر نیم‌نگاهی به اُمگا انداخت.

بلند شد و کمی به سمت تهیونگ خم شد و عمیق گونه‌ی اُمگا رو بوسید و گفت:"با مادرم باید به یک جایی برم. چندساعتی و تنها می‌مونی..."

"هنوز حرف‌هام تموم نشده."

مینهو گفت و نیم نگاهی به مینجی انداخت.

مینجی به میز نگاه می‌کرد.

"سند ازدواج جونگ‌کیونگ و تهیونگ، درسته که به اسم تو هستش اما جونگ‌کیونگ زیر سند رو امضا و انگشت‌زده. زمانی که اثر انگشت استعلام گرفته بشه می‌فهمند که متعلق به جونگ‌کیونگه، پس...فعلا جونگ‌کیونگ و تهیونگ که با هم سوگند ازدواج رو خوردند با هم می‌مونند تا زمانی که خودشون تصمیم به جدایی رسمی بگیرند و فعلا هم که میشه مارک رو روی گردنش دید پس ازتون انتظار دارم که توی مهمونی‌ای که در پیش داریم رعایت کنید."

Blue Side [KookV]Where stories live. Discover now