جونگکوک سرش رو جلوتر برد و لب زد:"ببوسمت اُمگا؟"
"اینجا؟"
چشمهای تهیونگ گرد شد و زیرلب پرسید.
جونگکوک دستش رو روی گونهی تهیونگ گذاشت و گفت:"چه عیبی داره؟"
"خجالتآوره."
تهیونگ با بهت گفت و جونگکوک توی گلو خندید.
پیشونی اُمگا رو بوسید و تهیونگ با فشردن دستهاش روی قفسهسینه جونگکوک از روش بلند شد.
به سختی تعادلش رو روی راکتها حفظ کرد و ایستاد.
دستش رو به سمت جونگکوک دراز کرد و کمک کرد آلفا بایسته.
زمانی که یونگی کمی دورتر از حرکت ایستاد، سرشون رو به سمت بتا چرخوندند.
بتا شالگردن مقابل دهنش رو پایین داد و گفت:"بدجور با زمین رو بوسی کردید، عالی بود."
جونگکوک چرخی به چشمهاش داد و زمانی که جونگکیونگ مقابل یونگی ایستاد با نگرانی به تهیونگ نگاه کرد.
با چشم سر تا پای اُمگا رو وارسی کرد و گفت:"خوبی؟"
تهیونگ به جونگکیونگ نگاه کرد و آب دهنش رو قورت داد.
زیرچشمی به جونگکوک نگاه کرد و رو به جونگکیونگ گفت:"آره خوبم. جونگکوک نجاتم داد."
یونگی نگاه کجی به نیمرخ جونگکیونگ انداخت و سرش رو برگردوند و به مسیر نگاه کرد.
اثری از جیمین نبود.
میتونست چانیول رو ببینه که نزدیک میاومد اما نمیتونست جیمین رو تشخیص بده.
"جیمین کجاست؟"
یونگی پرسید و نگران به مسیر نگاه کرد.
جونگکوک فورا جلو رفت و گفت:"مگه با هم راه نیفتادید."
یونگی سرش رو به علامت منفی تکون داد و گفت:"نه من و جونگکیونگ زودتر اومدیم."
چانیول کنار یونگی ایستاد و سرش رو به سمت پرتگاه برگردوند.
نمیتونست جیمین رو ببینه.
"برگردیم بالا، چرا حواستون به هم نبود؟"
جونگکوک عصبی گفت و با داد ادامه داد:"صدبار گفتم کنار هم بمونید."
تهیونگ گیج به جونگکوک نگاه کرد.
جونگکوک اونها رو میشناخت؟
مگه اولین بار نبود که با هم آشنا میشدند؟
اون جیمین رو از کجا میشناخت؟
جیمین با بهت به مرد نگاه میکرد.
مرد مقابلش با چهرهای خنثی نگاهش میکرد.
"اسمت چیه؟"
مرد پرسید و جیمین محکم آب دهنش رو فرو داد.
![](https://img.wattpad.com/cover/355154203-288-k581859.jpg)
YOU ARE READING
Blue Side [KookV]
Romance"آلفا در رو برام باز کن، خیلی درد دارم. چرا لباسهام رو درآوردی؟" "چون توی تمام سوراخهای لباست مواد پنهان کرده بودی، حسابی هم حرفهای شده بودی نه؟" جونگکوک با طعنه گفت و تهیونگ با بغض لب زد:"من و مسخره نکن." "بهخاطر خریتت نازت رو بکشم؟ بگم عزیزم...