پارت53_ این هم جایزه ات

222 31 6
                                    

جیمین کمی گیج بهش نگاه کرد بازوش رسماً توی دست‌های جانگوک کشیده شد تا اون رو توی پوزیشنی که خواسته بود بگذاره.

با تعلل همراهیش کرد، بلند شد و پشت به جونگکوک، روی کاناپه زانو زد و حیف که نتونست پوزخند راضیش رو ببینه.

پوزخندی که تماماً هیجان زده به خاطر تصویر مقابلش بود. قوس کمر بی نظیر جیمین که ناخودآگاه ایجاد شده بود. بدون اینکه جونگکوک ازش بخواد که به کمرش قوس بده. جوری که دیوانه وار دوست داشت با یک دوربین فیلمبرداری از این زاویه یادگاری برداره.

حتی نفهمید که چطور کلمات سریع از دهانش بیرون پرید وقتی که دستش رو نرم و آروم روی باسن گرد جیمین گذاشت.

جونگکوک : این صحنه‌ای هست که دوست ندارم هیچ وقت فراموشش کنم پارک جیمین قراره تا آخر عمر هر وقت نگاهت نگاه می‌کنم اول این صحنه رو به یاد بیارم.

جیمین با حس لمس نوازش واری که روی باسنش شکل گرفته بود، بدنش مور مور شد.

اینطور نبود که اولین بار باشه که جونگکوک لمسش می‌کنه اما حرف‌هایی که می‌زد تمام
بدنش رو به گزگز وا داشته بود .

دستش رو درست بالای قوس کمرش گذاشت و با. انگشت شصت از بالای کمرش فشاری به سوراخش داد.

جیمین : خدای من کوکا

جونگکوک، سرش رو برگردوند تا شیشه‌ای رو که چند دقیقه قبل روی میز گذاشته بود برداره.

با سرگرمی و تمرکز به انگشتش فشار بیشتری اورد تا داخل جیمین رو بیشتر حس کنه.

در اهنربایی شیشه رو با یک دستش بالا داد و کمی از روغن رو روی شستی که توی بدن جیمین بود ریخت.

جیمین سرش رو برگردوند، تا به جونگکوک نگاهی کنه، فشار اروم و ملایم، همراه با خنکی لوپ سرازیر شده روی سوراخش آشنا بود.

قیافه سرگرم و متمرکز جونگکوک که از پشت با لذت به بدن جیمین نگاه میکرد، برای جیمین زیادی تحریک کننده بود.

حس لیز شدن انگشتی که حالا قرار بود راحت تر جیمین رو باز کنه، زیر دلش رو پیچ میداد.

جیمین پیچ و تابی به بدنش داد و نگاه جونگکوک رو به صورتش جلب کرد.

جونگکوک : جوری که این طور خواستنی هستی، کافی نیست؟ برام چشمهات رو خمار کردی که من رو بکشی؟ هوم اغواگر کوچولو...

جیمین : آه، بیشتر، بیشتر میخوام کوک

جونگکوک شستش رو بیرون آورد و دو انگشت اشاره و وسطش رو توی بدن جیمین فرو کرد، بند به بند و تا انتهای انگشت‌هاش.

جیمین ناله ای پشت سر هم کرد و به زانوهاش حرکت داد تا سینه اش رو بیشتر به تکیه گاه کاناپه نزدیک کنه و باسنش رو بیشتر به سمت جونگکوک ببره

anajo 안아줘  (آ.ناجو) Where stories live. Discover now