پارت36_اونجا نه

238 68 35
                                    

تمام چیزی که جیمین نیاز داشت تا تَنِشِ، این چند مدت از ذهنش پاک شه، همین آغوش گرم و اَمن بود.

به محض بیرون اومدن از آغوش جونگکوک، با لبخند پر رضایتش، چشم های جونگکوک رو به خنده واداشت، چطور ممکن بود کسی، وقتی میخواد بخنده ،اول چشمهاش بخنده، بعد لبهاش کشیده شه؟

ممکن نبود که تصویر اون چشمای براق و تیله ای، که با علاقه بهش نگاه میکردن، یک لحظه هم از جلوی چشماش دور شه، نه حتی وقتی دوستای مشترک جیمین و نامجون، برای خداحافظی صداش کرده بودن و خلوتش رو با جونگکوک به هم زده بودن ، نه حتی وقتی جین و نامجون، برای سر زدن کلاب، خونه پدری جیمین رو ترک کرده بودن، اون شب نامجون یه دی جی و بارتندر پاره وقت استخدام کرده بود تا کلاب رو بچرخونن.

تمام مدت جیمین، هرموقع به جونگکوک نگاه میکرد، همون تصویر، جلوی چشمهاش میومد ، جیمین دوست داشت که از جونگکوک بخواد، شب رو کنارش بمونه، تا اون بتونه دوباره توی آغوشش فرو بره و بوی عطری که روی تنش جا خوش کرده بود رو تا خود صبح بو بکشه، اما اون یه پسر بچه نبود... این زندگی واقعی بود، نه یه فیلم رمانتیک، همه چیز توی زندگی، سخت به دست میاد ، حتی یه هم آغوشی.

ژاک : حواست با منه؟ جیم؟

جیمین : حواسم ؟البته... گفتم که ژاک، توی کُره ،اینجوری انجامش نمیدن، مومو از دوستای نزدیک هوسوک هست.

یونگی، با یه پلاستیک مشکی بزرگ، به جیمین و ژاک نزدیک شد

جیمین : این چیه یونگ؟

یونگی : آه، این؟ آشغالا رو میذارم توی سطل زباله ی محله، قبل از اینکه برم.

ژاک : ممنون هیونگ، لازم نبود تو انجامش بدی

جیمین : امشب واقعا خسته شدی، ممنون که اومدی

یونگی به جیمین لبخندی زد و به ژاک نگاه کرد، میدونست حرفهایی که توی تراس زده شد، فقط به خاطر نگرانی به خاطر برادرش بوده.

یونگی : مشکلی نیست دوست داشتم کنارتون باشم، داستان چیه ژاک؟ چرا انقد پشت سر جیم جیز و ویلیز میکنی؟

ژاک : مهمونا دارن میرن، میخوام که از مومو بخوام شب اینحا بمونه، جیم میگه ایده خوبی نیست.

یونگی نگاهی به چند نفر باقی مونده انداخت که آروم از هم خداحافظی میکردن و مومو که از دور، به ژاک نگاه دزدکی مینداخت.

یونگی: جیم؟ به نظر نمیاد مومو از این ایده بدش بیاد

جیمین : نه هیونگ ،همین که گفتم،اینجا اروپا نیست، نمیخوام بعد از اینکه ژاک از کره رفت، دخترا بیان دم در گریه کنن، پس بهتره دیک کوفتیشو تو شلوارش نگه داره

anajo 안아줘  (آ.ناجو) Where stories live. Discover now