Part 57

628 149 88
                                    

زنگ در رو چند بار دیگه فشار داد ولی بازم کسی جواب نداد

نا امید عقب رفت
انگار یونگی نبودش

بعد از تقریبا یک ساعت منتظر موندن تسلیم شد و تصمیم گرفت به جونگ کوک زنگ بزنه و بهش بگه

چند بار زنگ‌ زد اما جونگ کوک جواب نمیداد تا اینکه برای بار چهارم‌ بلاخره جواب داد: چیه؟

با سر و صدایی که از اونور خط شنید اخمی کرد و گفت: کجایی؟

+اداره ی پلیس

شوکه و نگران گفت: اداره ی پلیس؟ برای چی؟

+یونگی رو گرفتن و به من زنگ زدن

سوهی بعد از چند ثانیه سکوت از شوک حرف جونگ کوک گفت: یونگی؟ گرفتنش؟

+اره

سوهی: برای چی؟

+یه نفر رو کتک زده...من باید برم بعدا باهات حرف میزنم

سوهی سریع گفت: ادرس رو بفرست

+ول...

سوهی حرفش رو قطع کرد: فقط بفرست

جونگ کوک اهی کشید و بعد از گفتن باشه ای سریع قطع کرد

کمی بعد جونگ کوک ادرس رو فرستاد و سوهی سریع یه تاکسی گرفت و ادرس اونجا رو داد

کلی سوال تو ذهنش بود
چرا یونگی باید اینطور یکی رو کتک بزنه؟
و یا اینکه چرا جونگ کوک تا الان حرفی در این باره نزده؟

ولی فعلا میخواست زودتر برسه اونجا

با رسیدن به اداره ی پلیس کرایه رو حساب کرد

لازم نبود دنبال جونگ کوک بگرده چون همین الانم جلوی چشمش کنار درخت توی محوطه ی بیرونی ایستاده بود

سوهی سریع سمتش دویید و صداش زد: جونگ کوک

با صدای سوهی جونگ کوک سمتش برگشت: چقدر زود رسیدی

سوهی: اخه همین اطراف بودم

جونگ کوک اخم گیجی کرد: ها؟ برای چی؟

سوهی کمی این پا و اون پا کرد و بلاخره گفت: ادرس خونه ی یونگی رو با بدبختی پیدا کردم و وقتی بهت زنگ زدم جلوی در خونه اش بودم

با دیدن قیافه ی تو هم رفته ی جونگ کوک سریع اضافه کرد: باور کن قرار بود بهت بگم فقط میخواستم قبلش یه صحبتی با یونگی داشته باشم...که نشد دیگه

جونگ کوک حوصله ی بحث رو نداشت پس فقط گفت: باشه فهمیدم

سوهی حالا که به قیافه ی جونگ کوک نگاه میکرد متوجه شد که چقدر بهم ریخته اس
اخم محوی داشت و چشم هاش ناراحت بودن و بی حوصله و در عین حال خیلی نگران و مضطرب به نظر میرسید

سوهی جلو رفت و با گذاشتن دستش روی بازوی جونگ کوک گفت: چیشده جونگ کوک؟ یونگی چرا اینکارو کرده؟ تو چرا اینجایی؟

BAD BOYSWhere stories live. Discover now