Part 15

681 174 53
                                    

وقتی یقه یکی از کارکنای مدرسه که گفته بود نمیدونه خواهرش کجاس رو گرفت بهش گفت که مگه بهشون نسبرده بود مراقب خاهرش باشن ولی اون مرد در کمال وقاحت جوابش این بود که نمیتونه همزمان مراقب سیصد تا دانش اموز باشه

و البته این مشت یونگی بود که بدون ثانیه ای مکث تو صورت اون مرد فرود اومد

و بعد از ول کردن یقه اش بدون توجه به مرد متعجبی که داد و بیداد میکرد از اونجا رفت

خیلی خودشو کنترل کرده بود که فقط به زدن یه مشت تو صورت اون مرد بی عرضه رضایت داده بود

به خودش حق میداد وقتی بعد از برگشتن ازون پمپ بنزین لعنتی اومده بود دنبال خواهرش ولی خبری ازون دختر کوچولو با موهای خرگوشیش نبود و در اخر وقتی از کارکنا درموردش میپرسه میگن که خبری ندارن عصبی بشه

خب پس دقیقا وظیفه ی فاکی اونا تو مدرسه چیه؟
اینکه فقط یه مشت چرت و پرتو تو مغز بچه ها بچپونن و وقتی زنگ میخوره همینجوری ولشون کنن وسط خیابون؟

دستی تو موهاش کشید ولی در اخر به چنگ گرفتن موهاش و محکم کشیدنشون برای خالی شدن خشمم ختم شد

الان باید چه گوهی میخورد
خواهرش کجا بود؟
حتی نمیتونست امیدوار باشه که شاید مینهی رفته خونه ی دوستاش
چون خودش بهتر از هر کس دیگه ای میدونست که خواهرش هیچ دوستی نداره

دستشو به قصد دراوردن گوشیش تو جیبش فرو برد ولی به خاطر لرزش دستش نمیتونست گوشی شو درست تو دستش بگیره

در اخر از کلافگی داد بلندی زد که مردم اطرافش با تعجب نگاهش کردن و جوری که انگار یه موجود فضاییه ازش دور شن

***

دو ساعت

دوساعت گذشته بود و اون بعد از سر زدن به هر جایی که به ذهنش میرسید هنوزم مینهی رو پیدا نکرده بود

اون حتی به پیرزن فالگیر محله شون هم سر زده بود تا شاید خبری از مینهی داشته باشه

ولی خب همونطور که انتظار داشت اونم چیزی از خواهر گمشدش نمیدونست

تو اون لحظه بیشتر از هر موقعی از خودش متنفر شد
وقتی که به خاطر سابقه ی درخشانش نمیتونست به پلیس گزارش گم شدن خواهرش رو بده و ازشون کمک بخواد
چون مطمئن بود پاشو اونجا بزاره سریع دستگیرش میکنن و به خاطر پخش مواد و هزار کوفت و زهرمار دیگه چند سال حبس براش میبرن

و اونموقعس که همون یه ذره امید هم برای پیدا کردن مینهی رو از دست میده

اهی کشید و با تردید لیست مخاطب هاش رو باز کرد

شاید یکی تعجب میکرد اگه میدید فرد تنهایی مثل یونگی ۵۶ تا مخاطب داره
ولی در اصل جز پنج تاشون که شماره ی صاحب کاراش و ار ام و جیهوپ بود بقیشون شماره ی مشتریاشه

BAD BOYSWhere stories live. Discover now