____دیدار دوباره ____
با نگرانی به چهره ی جان زل زده بود و مرتب باهاش حرف میزد تا جان رو از اون شوک یهویی بیرون بیاره و کمی بعد بالاخره جان پلک زد ، آب دهنشو قورت داد و به آرامی لب زد:
تو ...مطمعنی که به کسی ... چیزی ... نمیگه؟!
ییبو با مهربونی نگاش کرد، سرشو با اطمینان تکون داد و گفت:
آره ... آره عزیزم!
خیالت راحت باشه !
منم از آرامشش تعجب کردم ، اما در هر حالی حتی اگه مخالف همچین رابطه ای باشه ؛ بازم منو لو نمیده !
پس لازم نیست نگران باشی!
جان با شنیدن این حرف ، لبخند کمرنگی زد و جواب داد:
باشه...
حالا که تو اینقدر مطمعنی ، منم دیگه بهش فکر نمیکنم !
و ییبو با لبخند نگاش کرد و جواب داد:
پسر خوب!
جان برای چند لحظه سکوت کرد و به چشمای ییبو خیره شد!
ییبو هم با نگاهی نگران بهش خیره شد و با دیدن سکوت جان به آرامی ازش پرسید: چی شده ؟!
جان سرشو تکون داد، لبخند کمرنگی زد و با صدایی که هنوزم کمی میلرزید ، جواب داد:
نه ... فقط اینکه ...
تجربه ی وحشتناکی بود، بخصوص برای من که از این کابوس بشدت میترسم ...از اینکه .... از اینکه یه روزی خانواده ات بفهمن و ما رو مجبور کنن از هم جدا بشیم!
ییبو با اخم نگاش کرد و با لحنی جدی صداش زد و گفت:
شیائو جااان!
من هیچوقت تو رو از دست نمیدم !
اینو هیچوقت فراموش نکن!
جان با نگاهی غمگین سرشو به نشونه ی جواب مثبت تکون داد و ادامه داد:
میدونم ... اما تو بهرحال خانواده ای داری که واست عزیزن، اگه یه روزی ....
مجبور به انتخاب بشی ...
میترسم که...
ییبو با اخم و دلخوری حرفشو قطع کرد و جواب داد: عزیزم ...
تو انتخاب اول و آخر منی...
پس بیخودی خودتو نگران نکن!
و وقتی نگاه درمانده ی جان رو دید، با حرص صداش زد و بهش گفت:
شیائو جان ... اینو فقط یه بار بهت میگم ...
پس خوب توی گوشات فرو کن!چون حتی از تصور همچین چیزی هم دیوونه میشم ، پس دیگه تکرارش نمیکنم ...
تو... تا ابد مال منی و من ولت نمیکنم، مگر اینکه... مگر اینکه بهم خیانت کنی!
اگه یه بار ...
فقط یه بار... بهم ثابت بشه که با مرد دیگه ای بودی، دیگه تا ابد اسمتو نمیارم و برای همیشه از زندگیم خط میخوری ...
میفهمی چی میگم ؟!
جان با ناراحتی نگاش کرد و با اعتراض جواب داد:
این چه حرفیه؟!
چطور میتونی این حرفو بزنی؟!
منم بدون تو میمیرم ...
تو هم اولین و آخرین انتخاب من هستی!
و منم دلم نمیخواد تو رو از دست بدم!
YOU ARE READING
Endless dream (فصل ۲)
FanfictionEndless dream تمام شده📗📕 به اونها فرصتی دوباره داده شده تا عشق رو دوباره تجربه کنند... هشدار: تم کلی این داستان خیلی غمگینه، اما هپی انده! فانتزی ... انگست .... عاشقانه .... ییبو تاپ *هپی اندینگ*