Part 14

306 37 1
                                        

با صدای کوبیده شدن در از تختش دل کند و سمت در اتاق رف دستگیره رو کشید پایین ک دید باز نمیش بدون فکر بلند گفت

+ااایییششش باز این گیر کرده

_مگ خونه خالته که گیر کرده قفل و باز کن احمق

با صدای یونگی به خودش اومد و فهمید تو اون خونه درب و داغون قدیمیشون نیست قفل چرخوند با قیافه عصبانی یونگ رو به رو شد

_ساعت 8

+8؟؟؟؟؟ برا چی زودتر بیدارممم نکردیییی

تند تند لباساشو عوض کرد هرچی کتاب دم دستش بود ریخت تو کیفش و سمت در رف که دید یونگ تکون نمیخوره

+چیه؟؟ بیا بریم دیگ

یونگ اروم دستشو وارد موهای جیمین کرد و مرتبشون کرد سادویچی بهش داد و رفت بیرون

_عجله کن بخاطر تو دیرم شده

جیمین همونطور که ساندویچشو با ذوق می‌خورد جوابشو داد

+ب هرحال که قرار بود کلاساتو بپیچونی

پشت یونگی نشست اخرین قسمت موتور نشست و با دوتا انگشتش پشت لباس یونگ گرفت بخاطر چرم بودنش میفهمید ولی هیچی نگفت

+چرا زودتر بیدارم نکردی

_ببخشید سرورم به حموم شیرتون نرسیدین؟؟ قول میدم از فردا به موقع بیدارتون کنم.. بدهکارم شدم؟؟ از ساعت 6 دم اتاق توعم مست کردی دیشب؟؟؟.

+نه قرص خورده بودم...

_خوبه میدونی برا معدت بده

الان داشت بهش اهمیت میداد؟؟ مین یونگی؟؟؟

+قرصای خودته

_صب کن ببینم قرصای منو تو میدزدی؟؟

تو سکوت فقط سرشو تکون داددامیدوار بود یونگ خودش ببینتش و دوباره نپرسه با وایسادن موتور سریع پرید پایین تا شوت نشه پایین با یاد آوری خاطرش لبخندی زد:))

<<فلش بک>>

گم شده بود.. دیر کرده بود.. خفتش کرده بودن.. درکل همه مشکلات دنیا تو اون محل کمین کرده بودن با دیدن موتوری دلش و زد ب دریا جلو موتور وایساد موتور دقیقا جلو پاش وایساد و صدای عربده رانندش بلند شد

_داری چ غلطی میکنی پسره احمق

+تو.. توروخدا.. هق.. منم ببر با خدت... هق.. هق..

_گریه هاتو بکن بعد حرف بزن.. اصن میدونی کجا میخام برم؟؟

+هرجا میری منم بببررر منو اینجا نزاارررر هرچی بخای بت میدم

_هرچی؟؟

+بیشتر از خودم ک نیست... بدنمو داشته باش فقط منو ببر

_سوار شو

سریع پشت راننده بی عصابش نشست صورتشو چسبونده بود به کمرش و موهاش جلوی صورتشو گرفته بود و این باعث میشد کسی نشناستش راننده جلو محل مورد نظرش وایساد جیمین با دیدن محل کارش که یه کلوپ جنسی بود خوشحال اومد پیاده بشه که راننده زودتر پیاده شد و با برخورد پاش با سینه جیمین.. جیمین و با پاش پخش زمین کرد

+اخ.. ای..

_اوه من واقعا حواسم نبود معمولن کسی نمیشینه پشتم خوبی؟

+ خوبم

خواست دستی کع سمتش دراز رو بگیره که راننده دستشو کشید با ناامیدی به راننده نگاه کرد و با چشاش داشت خفش میکرد تا موقعی که راننده وارد کلوپ شد و از دیدش خارج شد ب سختی بلند شد همونطور ک باسنشو ماساژ میداد رف تو با چشاش دنبال راننده گشت کنار مدیرش پیداش کرد

'' اه چقد درد میکن''

=پارک جیمین دقیقا کدوم گوری بودی؟؟؟ میدونی چندتا مشتری پروندی؟؟؟؟

+م.. متاسفم اقای لی من...

_با من بود

=ش.. شما؟؟؟ چی باعث شده پسری مثل جیمین با شما باشه؟؟

مگ این کیه اصن؟؟؟؟

_تو راه همو دیدیم و بخاطر کار من دیر شد میتونم هزینشو پرداخت کنم

دستش سمت جیبش رفت که مدیر سریع گرفتش

=این چه حرفیه میتونی به جاش هروقت خاستی داشته باشیش

_الان

دیگ به این قضیه که جلوم تصمیم بگیرن با کی بخابم عادت کرده بودم

=نشنیدی چی گفتن؟؟؟ خودتو اماده کن اتاق vip میری.. هی پسر.. بکیهون بیا اقای مین و سرگرم کن جیمین تو ک هنوز اینجایی

راهی اتاق کردتم و....

<<پایان فلش بک>>

باز خوبه یونگ بود که نجاتش بده....

_خوابی هنوز؟؟

+نه نیستم
با لبخند جوابشو داد و سمت کلاسش رفت

چقد خوب بود که یونگی رو داشت

*********
*****
**

از پارت بعد برمیگردیم سمت تهکوک میخاسم یونمین عقب نمونه
نظری چیزی؟

••Watch your back••Where stories live. Discover now