Part 6

485 58 0
                                        

+هی هان سوجون خوش میگذره؟

سر هرچهارتاشون برگشت سمتم اون دوتا توی اون نور کم نیشخندشون معلوم بود و تعجب سوجون

_ته.. اووه.. تههه تو ک الان روم بود... یاا این کیهه تهیونگااا

+هاهاهاها سوجون‌ا چقد تاسف بار شدی

دختره رو از روش انداخت اونور زیپ شلوارشو کشید بالا و میخاس بیاد سمتم ک به مخ افتاد جلو پام

+معذرت میخای؟

سریع پاهامو با دستاش گرفت

_غ.. غلط کردم ته.. تهیونگا گو.. گوه خووردممم

+انگار مستیت از سرت پریده هوم؟

_تهیونگ.. من تاحالا به کسی جز تو فکرم نکردم قسم میخورم

با پام کوبیدم تو دماغش

%اوووو

+تو جواب تلفن این اشغال و دادی؟

%هوم خودم بودم

+و تو از اول میدونسی من با سوجون‌عم برای همین اومدی دنبالم؟

=من برای تتو اومدم دنبالت و هنوزم میگم فردا میام دنبالت

%تهیونگ‌ا باید تو انتخواب کردنت بیشتر دقت کنی

چشام افتاد به  دختر موقرمزی ک خودشو جمع و جور کرده بود

+کی اجیرت کرده؟؟

*تو چی میگی دیگ از ناکجا آباد پیدات شده حرف مفتم میزنی

لبخند ارومی زدم یهویی دستمو فرو کردم تو موهاشو کشیدمش با خودم سمت استیج
همینطوری عر عر میکرد نیشخند اون دوتا پررنگ تر شده بود و سوجون دیگ خوابش برده بود صدای بقیه ک میگفتن (اووه اون کیم تهیونگ نیست؟).. (اون نامزد هان سوجون پسر اون کله گنده هست)... (من شنیدم قبلن رو همین استیج اجرا میکرده).. (من ک چیزای ترسناک تری شنیدم)..

میکروفونو گرفتم جلو دهن دختره ک صدای جیغش تو کل این خراب شده پیچید همه گوشاشونو گرفتن

+شبیه این هرزه که فقط یه قوطیه تو خالیه نباشین

*ججججییییییغغغغغغ عععررررر سمسدیدیدینسمسممس(نامفهوم)

هولش دادم از استیج پایین خودمم بعد یه نگاه به نیشخند اونا و سوجون به خواب رفته از اون جا اومدم بیرون.. حس پوچی همه وجودمو گرفته بود با لرزیدن موبایلم حواسم بهش جمع شد

یونا: پسره احمق زود میای خونه مجبورم نکن اسمتو بزنن سر تیتر خبرها گمشو بیا خونه

اوه شت.. یونا کلمو میکنه

.********.

+یونا..من اوم...

_کدوم گوری بودی؟؟؟ سعی داری سکتم بدی؟؟؟؟ اگ بلایی سرت میومد چی؟ میدونی ساعت چنده اصن؟

••Watch your back••Where stories live. Discover now