روی تنها میزی ک خالی بود نشستم
_هی بچه بلند شو
با صدای جیمین بهش نگا کردم ک دستشو کوبیده بود رو میز بغلی من
*ب.. ب ت چ مگ اینجا خ....
با پرت شدن وسایلاش به دست جیمین حرفش قط شد و کیفشو برداشت که بره وسایلاشو جمع کنه جاشو جیمین گرفت
_اوه متاسفم نمیخاسم جلوی تو داد بزنم فقط نمیخاسم تنها باشی
با یه لبخند مهربون گفت انگار کلن با اون پسری ک اون بدبخت و اواره کرد فرق داشت
با اومدن معلم دیگ جوابشو ندادم
~~~~~~~~
+بله بابا... من چیمدونم.. مگ من اشغال جمع کنم؟؟ بفرست بیان دنبالش من کار دارم.. آآآآآییشششش
_ قط کردی؟؟ چیشده؟؟؟
+باباش میگ با پسر جونش برگردم خونه انگار امروز یادش رفته ماشینشو بیاره پسره دردسر ساز
_موتورتو بده بهش تو با من بیا
+حوصله دوس پسر سوجون و ندارم ترجیح میدم جیمین و برسونم خونه
_اونا کات کردن بعدش.....
*اوه جئون جونگ کوک اصلن قشنگ نی پسر اقای جانگ کلاساشونو بپیچونه و با عامل فساد مدرسه این پشت سیگار بکشه
+ جانگ هوسوک به پر و پای من یکی نپیچ
یونگی میخاس سمت جیهوپ حمله کنه ک جونگ کوک جلوشو گرفت
_ارزش نداره پسر.. میکشی؟!
سیگارشو سمت برادر مثلن بزرگترش برد
*هوم اره
سیگار و از کوک گرفت و گذاش لای لباش پک عمیقی بهش زد
دودشو تو گوش و صورت کوک فوت کرد
*برنمیگردی خونه؟؟ بابا دلش برات تنگ شده
یه پک دیگ
_اصلن نمیخاسم جانگ بزرگ و ناامید کنم ولی اون بابای من نیست
*مامان چی؟؟ اونم دوس داره ببینتت
+من میرم
یونگی ک حوصله حرفای همیشگی اونارو نداش ازشون جدا شد سیگارشو زیر پاش انداخت سمت کلاسی که جیمین بود رف بدون در زدن درو باز کرد که استاد لی با ترس نگاهش کرد
*اقای مین؟؟؟ چیزی شده؟؟ کلاس اشتباهی اومدین؟؟
+میتونم جای شما بشینم؟؟
*چیزی شده؟؟؟؟
+خانم کیم رام نمیده مشکلی نداره ک؟
بدون این ک منتظر جواب معلمش باشه نشست رو صندلی معلمش و زل زد به برادرش اونم متقابل چشاشو از یونگی برنمیداشت پسر کنارش.. کیم تهیونگ.. درک نمیکرد چرا خواسن اونم بکشن تو این بازی.. فقط میدونس جای تهیونگ اینجاها نی و به درد این کارا نمیخوره.. چقد تهیونگ براشون مهره مهمیه که حتی جانگم مجبور کردن تهیونگ و بیاره این مدرسه.. خیلی سوالا داشت.. میدونس اقای برادر(جیمین) نمیدونه اونم فقط یه عروسک بود یکی مثل تهیونگ
با صدای زنگ سمت پسری ک ازش چشم برنداشته بود رفت
YOU ARE READING
••Watch your back••
Fanfiction.... ویکتور پسر معمولی ک با پسر وزیر امورخارجه دوسته و ناخواسته وارد بازی کثیفی میشه که فقط خودش میتونه به داد خودش برسه شایدم اون... #daddy
