𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟗

111 22 4
                                    

" کادوهاتونو برداشتین؟"

جی جلوی در به جیک و سونگهونی که مشغول پوشیدن کفش هاشون بودن نگاه کرد.

" آره جی نگران نباش"

جیک گفت و زودتر از سونگهون از خونه خارج شد و کنار جی ایستاد. داشتن تو سکوت از هوای خنکی که وارد ریه هاشون میشد لذت میبردن که درنهایت سونگهون هم بهشون پیوست و بعد از بستن در خونه به طرف ماشینی رفتن که راننده و سونو توش منتظرشون بودن‌.

جی زودتر رو صندلی کنار راننده نشست‌ و جیک درست قبل از سوار شدن سرجاش ایستاد.

" تو اول بشین"

درحالی که نگاهش به در باز ماشین بود با صدای نامفهومی گفت و منتظر نشستن سونگهون موند.

" ممنونم"

سونگهون گفت و بدون معطلی سوار شد.

جیک هم به دنبالش نشست و بعد از بستن در ماشین به راه افتاد.

" این یه جورایی شبیه اون دورهمی‌هایی که بچه های مدرسه ترتیبشو میدادن نیست..بیشترشون بزرگسالن و خب طبیعتا شراب و کلا نوشیدنی الکلی توش سرو میشه. قبل از برداشتن حتما مطمئن بشین تو لیوانتون یه نوشیدنی معمولیه..اگه وسط رقصیدن معاشرت کردن یا هرچی طرف مقابلتون قرص گذاشت کف دستتون الکی لبخند بزنین و چیزی نگین ولی به هیچ عنوان نمیخورینش.

زیاد جای خلوت نرین ادم های نرمالین اما قدم اول برای وارد شدن به همچین فضاهایی احتیاطه و لطفا! طبقه ی بالا هم نرین.‌ به احتمال زیاد ممکنه صحنه هایی ببینین که واس چشم‌های معصومتون خوب نباشه‌.

تیکه ی آخر حرفش رو با خنده ی تمسخرآمیزی گفت و دوباره با لحن جدی تری حرفش رو، رو به مردی که درحال رانندگی بود ادامه داد:

" و اگه بفهمم یه کلمه از چیزهایی که الان گفتم به گوش جادوگر رسیده بهش میگم عاشق غذایی که دیروز پخته بود شدی و دوباره برات بپزه!"

" هرچیزی که گفته شد همینجا باقی میمونه آقا"

مرد با استرس و صدایی که رو به تحلیل رفتن بود گفت و لبخند بزرگی که رو لب های جی نشست به جیک و سونگهون فهموند باز هم مادر جی تصمیم گرفته پختن غذاهای جدید رو امتحان کنه.

" تو با سه تا بچه طرف نیستی‌..خودمون میدونیم داریم کجا میریم"

صدای سونگهون باعث شد جیک لحظه ای به نیم رخ سونگهون نگاه کنه و دوباره نگاهش رو به پنجره و خیابون هایی که به سرعت از جلوی چشم هاش عبور میکردن بده.

" به هرحال باید آمادگی لازم رو بهتون میدادم"

جی حق به جانب گفت و سونگهون بحث رو ادامه نداد.

" اینجوری که جی از مهمونی و آدم‌هاش گفت کنجکاو شدم"

با صدای سونو جی به عقب برگشت و برای بالا بردن هیجان سونو چیز های بیشتری از مهمونی گفت و البته که اخطار های بیشتری به سونو برای مراقبت از خودش داد..چون به هرحال کسی که حساس ترین مادر رو تو جمعشون داشت سونو بود.

Shelter 🪐༉Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum