𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟐

109 22 16
                                    

با صدای فریاد جی گوشی رو از گوشش فاصله داد و از جاش بلند شد تا تو بالکن کوچک خونه‌اش بدون اینکه هیسونگ چیزی از مکالمه‌ی خودش و جی رو بشنوه با خیال راحت بتونه حرف بزنه.

" چطور جرئت میکنی بگی نمیای وقتی قرارمون این بود که هرچهارتامون باشیم؟!! "

" امروز نمیتونم جی لطفا درک کن"

" من قبلاهم گفته بودم هیچ بهونه ای رو از جانب هیچکدومتون مخصوصا..مخصوصا تو قبول نمیکنم جیک!!! "

" این بهونه نیست میفهمی؟ واقعا امروز امکانش نیست "

صدای جی به گوشش میرسید که به جای جواب دادن بهش داشت با کسی پشت گوشی حرف میزد.

" سونگهون میگه اگه مشکلی هست بگو بیایم پیشت و امروزو کنسل کنیم ولی غلط کردی من کنسل نمیکنم و تو باید بیای"

جیک از دست جی کلافه شده بود و فکر میکرد درهرصورت نمیتونه وجود هیسونگ رو تو خونه‌اش اونم وقتی انقدر داغون و نیازمنده از اون سه نفر پنهون کنه.

" راستش من قرار بود بیام حتی دوش هم گرفته بودم و لباس هام هم اماده ی پوشیده شدن بود اما..."

" اما چی؟"

جی عصبی و بی طاقت پرسید و جیک سعی میکرد همزمان با چک کردن گل هایی که تو بالکنش چیده بود وضعیت رو برای جی توضیح بده.

" هیسونگ اینجاست اما نه هیسونگ همیشگی..حالش به نظر خوب نمیاد و وقتی درو براش باز کردم با قیافه ای که خیلی کم ازش دیده بودم گفت میتونم چندساعت پیشت بمونم؟ و خب جی تو که انتظار نداری اینجوری ولش کنم و باهاتون بیام خوش بگذرونم ها؟ "

جی برخلاف لحظات قبل ساکت شده بود و فقط صدای نفس هاش به گوش جیک میرسید و این به این معنی بود که جی داشت حرف های جیک رو تحلیل میکرد.

" هیسونگ هیونگ اونجاست؟"

" آره داخل نشسته"

" داخل؟ مگه تو کجایی؟"

کاش جیک میتونست این عادت مسخره ی جی رو که تو موقعیت های مهم سوال های غیرضروری میپرسه رو از سرش بندازه اما میدونه که این یه جورایی غیرممکنه.

" به لطف تو که داشتی عربده میزدی ترسیدم صدات به گوش هیسونگ برسه برای همین مجبور شدم بیام تو بالکن"

" اون یه تیکه رو جنگل کردی خودت توش جا میشی؟"

" جی!!!! "

زمانی که صدای خنده ی جی به گوشش رسید چشم هاش رو تو کاسه چرخوند. باید هرچه زودتر این مکالمه ی احمقانه رو به پایان میرسوند.

" من دیگه باید برم کاری نداری؟"

" به کمک ما احتیاجی ندارین؟"

جی این بار جدی تر از قبل پرسید و جیک میدونست هیسونگ انقدر برای جی مهم شده که به حال بدش اهمیت بده.

Shelter 🪐༉Where stories live. Discover now