.2.

1.1K 297 192
                                    


با شنیدن حرفای لیام مود زین خیلی پیشرفت میکنه و حتی مکالمه های کوتاهی با هم دارن. زین موقعیت رو مناسب میبینه تا برای اولین بار به بقیه اشاره کنه.

- خب... پسرا چطورن؟ ما الان داریم میریم پیش اونا؟

لیام ته دلش خوشحاله که زین بالاخره اینو پرسید.

- راستش نه، ما پیش اونا نمیریم. منیجمنت واسمون یه ویلای بزرگو خالی کرده. با استودیو و همه ی چیزایی که واسه ضبط آهنگ نیاز داریم. مقصدمون اونجاست. نایل و لویی و هری رفتن تا یه سری خرت و پرت جدید واسه ویلا بخرن. درسته که همه چی خودش داره ولی به قول نایل تا وقتی چیزایی که به سلیقه خودمونه توش نباشه خونه به حساب نمیاد.

لیام حرفاشو یه نفس میگه. مثل اینکه خیلی وقته جوابو آماده کرده و فقط منتظر گفتنش بود.
زین بهش حق میده. این از اولین سوالایی بود که قاعدتا باید میپرسید.

- چی؟؟ نه! خدای من!

با غرغر سرشو به پشتی صندلی تکیه میده.
انگار لیام حتی واسه ی این عکس العمل هم تمرین کرده بود.

- کامآن زین. فقط برای همین چند ماهه. تازه ما قبلنا هم کنار هم تو خونه های کوچیکتر از این زندگی میکردیم. اون بارو یادته که واسه ی تور کل دنیا رو میگشتیم و یه شب هر پنج نفرمون مجبور شدیم بچپیم توی یه اتاق؟ تازه این ویلای خیلی بزرگیه و اتاقای کافی هم داره.

زین یادش بود ولی اون قسمت از حرف لیامو نادیده میگیره و غرغراشو ادامه میده.

- خدایا. از همین الان از این سفر لعنتی متنفرم. حداقل بهم بگو پسرا کِی قراره بیان خونه؟

- احتمالا تا چند ساعت دیگه هم نمیرسن.

زین یکم انرژی میگیره و با خوشحالی همینجوری که رو صندلیش جا به جا میشه یه بار دستاشو به هم میزنه.

- عالیه! پس میشه نریم خونه و یکم بیشتر تو لندن بگردیم؟ لطفا لطفا لطفا لطفا...

لیام به لحن زین میخنده. البته که قرار نیست بهش نه بگه ولی لطفا لطفا گفتنای زین فقط باعث میشن نتونه لبخندشو کنترل کنه.

- لطفا لیووم؟

لیام خوشحاله که الان پشت چراغ قرمز وایسادن وگرنه مطمئنه که میزد به ماشین جلویی. با هردو دستش فرمونو محکمتر میگیره و چشماشو میبنده.

"آروم باش پسر. خب که چی؟ خب که چی که اون همیشه اینجوری صدات میکرد و الان بعد این همه سال تصمیم گرفته ادامش بده؟"

لبخند غم انگیزی میزنه و خودشو جمع و جور میکنه. نمیخواد زین چیزی بفهمه.

- قبوله قبوله! حالا حواس منو پرت نکن و بذار رانندگیمو بکنم.

زین مشتشو به نشونه ی پیروزی بالا میبره.

وقتی ماشین دوباره شروع به حرکت میکنه دستشو جلو میبره و میخواد ضبط لمسی ماشینو روشن کنه. قبلش یکم تردید میکنه و به لیام نگاه میکنه.

- ببینم... میتونم ضبطو روشن کنم؟

لیام ابروهاشو بالا میندازه. دلش میخواد جواب بده: "شوخیت گرفته؟ من با میاتا ام فایو اومدم دنبالت اون وقت داری واسه روشن کردن ضبطش اجازه میگیری؟"
دلش میخواد بهش بگه اگه خودش بخواد میتونه حتی کل ماشینو داشته باشه.
یا اصلا کل زندگی لیامو! هرچی که داره و نداره.
دلش میخواد چیزای خیلی بیشتری بگه ولی فقط سرشو تکون میده و زمزمه میکنه:

"البته"


آهنگای ماشین لیام به سلیقه ی لیامن. و این یعنی به همون خوبین که زین از قبل به یاد داره.

چندتایی از جاستین تیمبرلیک، چندتایی از مایکل جکسون، الویس، بیانسه، حتی تیلور سوئیفت. لیام توی موسیقی، انتخاباشو محدود نمیکنه.

زین شیشه ی سمت خودشو پایین میده و میذاره باد یکم موهاشو به هم بریزه. برای جلوگیری از جلب توجه از لیام نمیخواد که سقف ماشینو باز کنه.

چندتا آهنگ میگذره و زین حتی یکی دوتاشونو زیر لب زمزمه میکنه. تقریبا آهنگ هفتم یا هشتمه که صدای آشنایی از سمت ضبط میاد.

Only you know me
The way you know me

Only you forgive me
When I'm sorry

زین چشماش گرد میشه و سرشو سمت لیام میچرخونه.

عینک آفتابیشو پایین تر میاره تا لیامو بهتر ببینه. تصویر لیام تغییری نمیکنه. همچنان با بی خیالی و یه پوزخند گوشه ی لبش رانندگی میکنه.

- میخوایی توضیح بدی آقای پین؟

مجبوره صداشو بالاتر ببره تا از لا به لای آهنگِ خودش که داره توی ماشین پخش میشه شنیده بشه.

- چیو توضیح بدم؟ مگه فقط خودت میتونی آهنگای این یارو رو بشنوی؟

- هی!! الان داری در مورد کی حرف میزنی؟!

لیام میخنده و با لمس کردن صفحه، صدای آهنگو بالاتر میبره.

- اینقدر حرف نزن زین. نمیذاری صدای خواننده رو خوب بشنوم. این جاشو دوست دارم.

But then I hear you calling
There you are
There you are
You're there with open arms

زین هردو دستشو جلوش گره میزنه و اخم میکنه.

- شانس آوردی که صدای خوانندش قشنگه وگرنه باهات دعوا راه مینداختما.

لیام میخنده.

- آره. حالا هر کی هم که هست.

هردوشون تقریبا از خنده منفجر میشن.

بعد از تموم شدن آهنگ، لیام اصرار میکنه که خیلی حرف زدن و نتونسته خوب بشنوه پس یه بار دیگه برش میگردونه از اول.

اونا تا یه ساعت دیگه هم تو کل لندن میگردن و با موزیکای مختلف میخونن. به جز There you are دو سه تا آهنگ دیگه هم از زین پلی میشه. زین دوست داره بدونه لیام واقعا چندتا آهنگ از اون توی پلی لیستش داره.

وقتی بالاخره به ویلا میرسن و لیام ماشینو خاموش میکنه، زین متوجه میشه که لیام حتی یه دونه آهنگ هم از خودش نداشت.

Meant To BeWhere stories live. Discover now