27

1.1K 185 55
                                    

کمی ازش دور شدم درحالیکه بهم خیره شده بود‌.

حس میکنم این همون حسیه که جونگ کوک داشت وقتی من باهاش خیلی سکشوال حرف میزدم وقتی اولین بار دیدمش.

مزه‌ای از داروی خودم

جونگ کوک بهم نزدیکتر شد درحالیکه من ازش دور میشدم

متوقف شدم وقتی که به دسته‌ی کاناپه رسیدم

جونگ کوک دستشو روی رونم گذاشت و به آرومی به سمت بالا برد

متوقف شد وقتی دستش دیکمو لمس کرد

*جونگ کوک!*

داد زدم و باعث شدم بهم نگاه کنه

**تو گفتی منو میشناختی مگه نه؟تو گفتی که من عاشقت بودم اما من نمیدونم تو کی هستی پس چطوره بهم کمک کنی تا حافظم برگرده.**
(یک عدد جی کیه دیوث)

گفت

جواب ندادم اما میدونستم منظورش از برگردوندن حافظش چیه

خیلی ناامید شدم که جونگ کوک نمیدونه من واقعا کیم پس هیچی نمیگم و میذارم کارشو بکنه

تیشرتشو درآورد و شروع به بوسیدن آروم گردنم کرد تقریبا همونجوری که عادت داشت توی زندگیه قبلیم انجام بده

تیشرتمو درآورد و محکم کمرمو نگه داشت

به آرومی سینمو میبوسید و ردای بنفش به جا میذاشت که به هیچ دلیلی روی بدنم حس خوبی به وجود میاورد‌

وقتی که به دیکم نزدیکتر شد تبدیل شدم به داغون ترین چیز ممکن

اینو نمیخواستم اما همشو نیاز داشتم

*جونگ کوک...*

زیر نفس عمیقم به نرمی گفتم

متوقف شد بهم نگاه کرد و پوزخند زد

**بیشتر میخوای؟**

گفت

بهش لبخند زدم

*تو چی؟*

گفتم و سعی کردم  رفتارم مثله همیشه باشه جوریکه توی زندگیه قبلیم با جونگ کوک رفتار میکردم

گردنشو گرفتم و صورتشو نه صورتم نزدیک کردم

*جونگ کوک میخوام بهت کمک کنم حافظتو دوباره برگردونی.*

گفتم و بعد بوسیدمش

جونگ کوک بوسه رو شکست

**بیا بریم طبقه‌ی بالا**

گفت

بلند شد و منو بلند کرد

پاهامو دور کمرش و دستامو دور گردنش پیچیدم

وقتی از پله ها بالا میرفت گردن و لباشو به نرمی بوسیدم که باعث شد قدماشو متوقف کنه و منو بچسبونه به دیوار

به سختی منو میبوسید که باعث شد زیر بوسمون ناله کنم

*ج-جونگ کوک*

بین بوسمون گفتم

بوسه رو شکست و به راه رفتن ادامه داد

وارد اتاق شد و منو روی تخت گذاشت به آرومی شلوارمو درآورد.

بعدش باکسرمو درآورد و بعدش شلوار و باکسر خودشو درآورد‌

اومد روم و روی خط فکم  با زبونش رد گذاشت که یه خط دنباله دار از آب دهنش روی خط فکم به جا گذاشت‌

لبای خیسشو روی لبای مرطوب من گذاشت که باعث شد هردومون ناله کنیم که باعث شد حتی سخت تر و سریعتر همو ببوسیم

جونگ کوک عقب رفت که باعث شد آب دهنمون از روی لبش روی سینه‌ی من بریزه

**فاک**

بی نفس گفت و به من نگاه کرد

*توقف نشو*

گفتم

پوزخند زد و بلند شد و منو چرخوند

به آرومی دیکشو واردم کرد و بعد ازم خارجش کرد که باعث شد اذیت شم

*جونگ کوک!*

تقریبا بی‌ نفس جیغ زدم

دوباره واردم شد و وقتی که کامل داخلم بود متوقف شد

موهامو چنگ زد و سرمو به عقب کج کرد

**من ددیه توعم فهمیدی؟**

گفت و باعث مورمور شدن بدنم شد

موهامو ول کرد و شروع به ضربه زدن آهسته و بعد سریعی درونم کرد

ناله کردم و توی ملافه های تختم جیغ زدم

*د-ددی بهم اجازه بده*

بی نفس گفتم

جونگ کوک متوقف شد و دیکشو درآورد

چرخیدم و دیکشو گرفتم که از توی دستم لیز خورد به خاطر اینکه توی من بود خیلی خیس بود

اما دوباره با دوتا دستم گرفتمش

سر دیکشو توی دهنم گذاشتم و بعد درش آوردم تا اذیتش کنم

اب دهنشو قورت داد درحالیکه عرق از روی گردنش به پایین سر میخورد

خیلی سورپرایز شدم که همه‌ی دیکش توی دهنم جا شد

میخواستم عق بزنم پس شروع به ساک زدن خیلی سریع براش کردم

**ت-تهیونگ ت-تمومش کن**

گفت

از روی تعجب وایستادم

جونگ کوک داشت تیکه به تیکه از خاطره هاشو یادش میومد و اولین چیزی که یادش اومد

اسم من بود

***********************

😂😂😂😂خب هات بود اما چجوری حافظه‌ی معشوقتونو باید برگردونین؟خب معلومه زانو میزنین و کیرشو ساک میزنین😂😂😂😂ای خدا....
پ.ن:خاله نل شمارو بوراهه💜

ووت و سی ام نشه فراموش!

لاو یو ال💛
مالیک

Are you calling me a sinner? (vkook)Where stories live. Discover now