💼~ جلسه نهم ~💼

1.1K 277 66
                                    


سلام پیشی ها😻😻
چه خبرا؟
دیدین زودتر اومدم
ولی خب بازم سخت بود سریع آپ کردن
من واقعا نویسنده هایی که تند به تند آپ میکنن رو تحسین میکنم
دمشون گرم واقعا🤩
البته اینم دکر کنم که من تو نوشتن حساسم و تا بهترین نشه تو کلمات آپ نمیکنم
ولی بازم اگر شما اشتباهی دیدید به کیوتی خودتون ببخشید🥲🤭
خب بگذریم...اینم از پارت جدید💪
امیدوارم دوست داشته باشین



☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

درضمن بازم میگم بالا دیپلم این قسمت رو بخونن پس خودتون رعایت کنید
ووت هم ناموسی باید بدین
بوس بهتون😽

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆






پسر منشی با چشمای لرزون که ترس توشون موج میزد نگاهی به در بسته اتاق کنفرانس کرد



_نگران نباش...اون آدمای به قول خودت خیکی تنبل تر از اونین که بخوان بیست دقیقه زودتر از موعد جلسه پاشونو تو این اتاق بزارن...البته این حدس منه...پس پیشنهاد میکنم سریع تر دست به کار بشی.




مرد رئیس با خونسردی کاملی که بک نمیدونست از کدوم گوری میاره گفت

اگر به پسر منشی میگفتن اسم رئیست تو مغزت چیه اون میگفت





" یک تابلو نئونی خیلی بزرگ که به رنگ بنفش خاموش روشن میشه و روش کلمه عوضی قرن نوشته شده "





چون اون مرد مطمعنن عوضی ترین آدم تو این ۱۰۰ سال گذشته بود که دنیا به خودش دیده
ولی هنوز کشف نشده که دنیا بخواد بشناستش و مدال افتخار عوضی هارو بهش تقدیم کنه




اگه به رئیس جوون بود وایمیستادو بیشتر با عروسکِ خوشگله جدیدش بازی میکرد اما الان متاسفانه وقتش خیلی محدود بود

نمیتونست ریسک کنه و یک موقع همچی طبق نقشش پیش نره و منشی کوچولوش برای همیشه از اعتماد بهش سلب کنه




از یک طرفم میخواست ببینه بک چیکار میکنه...
خیلی براش مشتاق بود...جوری که خودشم باورش نمیشد
شده بود عین بچه دبیرستانی ها که انگار بار اولشونه میخوان همچین چیزی رو 
تجربه کنن...
تازگیا داشت از کارای خودش تعجب میکرد
امیدوار بود داستان اشتیاق داشتن به منشی پخمش تا همین جاها ختم بشه و ریشه نکنه
وگرنه اصلا آینده خوبی برای خودش و اون نمیدید
اصلا...






***☯️KARMAPUMA☯️***






بک آب دهنشو به زور قورت داد
نمیدونست چرا این جور موقع ها دهنش عین بیابون خشک میشه



آهی زیرلب کشید




داشت باز زیر نگاهای آتشینه مرد کناریش ذوب میشد
نگاهی به سگک طرح عقاب شلوار مرد کردو دوباره سعی کرد آب نداشته دهنشو قورت بده




hey byun,kneel down for me          《هی بیون ، برام زانو بزن》On viuen les histories. Descobreix ara