💼~ جلسه چهارم ~💼

1K 247 32
                                    

سلام این قسمت حاوی صحنه های بالای دیپلم هستش لطفا خودتون رعایت کنید
با *نشون دادم

ووت یادتون نره قشنگا☆



¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤



تازه به محل کارش رسید
دیشبو اصلا چشم رو هم نزاشته بود
درواقع اصلا نتونسته بود چون همش درحال فکروخیال بودش
همش کابوس میدید و هی از خواب می‌پرید
نمیدونست با چه عذابی صبح پاشد که بتونه خودش رو به سر کار برسونه


با کاری که صاحب خونشون کرد فهمید اون مرد کثیف تر از این حرفاست که 
بخواد بهش مهلت بیشتری بده
و با کار دیروز رئیسش...

هیچی نداشت برای گفتن.

مطمعن بود اگه قبل از صاحب خونش رئیسش اون پیشنهادو میداد بدون درنگ 
استعفا میداد و فرار میکرد
اما نه...

الان نمیتونست استعفا بده...
بیشرمانه ترین پیشنهادو صاحب خونش داده بود
که باهاش سکس کنه...
که زیر خواب اون مرد پیرِ عوضیه چاق بشه...
درواقع بشه عروسک خیمه شب بازیش و تنشو بفروشه...
حتی فکر بهشم باعث میشد دلش بپیچه و بخواد بالا بیاره


" مرتیکه خیکیِ کثیف"


فقط یک سوال میموند؛چرا همه به اون گیر داده بودن؟
اون گی نبود...درواقع نمیدونست چیه...هیچ وقت بهش فکرم نکرده بود 
حتی قرارم نزاشته بود چون از سن کم مسئولیت خانوادش رو دوشش بود و 
وقت این کارارو نداشت
حتی به بودن با مردا فکرم نکرده بود

تو نوجوونی فکر میکرد کمی که سنش بره بالا و زندگیش به ثبات برسه باید با 
یک دختر خوب ازدواج کنه
اما زمان طولانی بود که به همینم فکر نکرده بود

این روزا چیز هایی تو زندگیش اتفاق میافتادن که تو خواباشم نمیدید
و اما پیشنهاد رئیسش...

درسته اونم بد بود اما نه به بدتر از زیر خواب بودن با اون مرد چاقالو که بوی بدن گوهش تا یک فرسخی میومد


خب آدم عاقل چیکار میکنه؟
بین بدو بدتر کدوموانتخاب میکنه؟



"هیچ کدوم بکهیون...هیچ کدوم.نباید تسلیم بشی
باید یکم بیشتر فکر کنم ببینم کس دیگه ای نیست که بتونه بهم قرض بده..."



کل روز رو درگیر بود 
دیگه نمیدونست چی درسته
چاره دیگه ای هم داشت؟؟



"نه..نه...نباید انجامش بدی"




بالاخره داشت ساعت کاری تموم میشد
تمام حقوقش با اضافه کاریاش به حسابش ریخته شده بود اما فقط یک سوم پولی که باید به صاحب خونش میداد
حالش بد بود
دلش عین سیروسرکه میجوشید
دستاش یخ بود.
میدونست از استرسه...اما استرسه چی؟
اینکه وقتی بره خونه اون صاحب خونه عوضیش منتظر پولشه؟
یا اینکه...

hey byun,kneel down for me          《هی بیون ، برام زانو بزن》Where stories live. Discover now