☄💼قسمتی از جلسات(آینده)💼☄

1.9K 239 24
                                    

بیاین قسمت هایی از داستان زیبای آقای بیون رو با هم ببینیم

آماده اید؟؟


■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■


+هرکاری بگین میکنم،از حالا به بعد بیشتر تلاش میکنم،حتی اضافه کاری هم میکنم یا حتی....

_بیـون ...ازت اینکارا رو نمیخوام....جواب سوال من کوتاه بود...برای گرفتن اون پول حاضری چیکار کنی؟

بک بلافاصله جواب داد

+هـرکـاری...

نیشخندی رو صورت چانیول شکل گرفت

-باشه.

چان کمی ریلکس تر نشست و رو صورت بک دقیق شد
بک گیج بود

-برای شروع ، از جات پاشو...

اما کاری که رئیسش خواستو کرد
پسر کوچیکتر هول کرده بود

-بیا جلو.

" این رفتارا یعنی چی؟"

با تردید قدمی به جلو گذاشت
داشت دیگه کم کم میترسید

-بیا جلوی من.

دو قدم دیگه برداشت تا دقیقا جلوی رئیسش قرار گرفت
چان خونسرد بهش نگاه میکرد

-حالا...برام زانو بزن ...

"چیییی؟؟؟؟؟!!!!!!

رئیس پارک چی میگفت؟؟!!"

〰〰〰〰✿〰〰〰〰

تا اومد دسته آخرو از زیر برگه ها بکشه بیرون یک لحظه تعادله برگه ها رو از دست داد برای این که نیافتن و زحماتش به باد نرن سفت گرفتشون اما یک لحظه حواسش پرت شد
موبایلش از دستش افتادو از روی پارکتا سُر خورد و درست زیر میز رئیسش رفت
بک اول زیاد اهمیت نداد اما وقتی موبایل داشت سُر میخورد به پشت بود و
بک تونست ویدئویی که هنوزم داشت پلی میشد رو ببینه که چطور جلوی پای رئیسش متوقف شده بود


" فــــــــــااااااااااااااااااااااکککککککککککککک"



چان با صدای برخورد موبایل با زمین سرشو بالا آورد و به چیزی که جلوی پاش افتاد نگاهی کرد
بک اون لحظه حاضر بود تمام برگه های تو دستشو به هوا بندازه تا پخش بشن و خودشو پرت کنه سمت گوشیش اما حیف که اینا خیالات خام بود چون رئیسش خم شدو موبایلی که جلوی پاش افتاده بودو برداشت


" میخوام بـــمیرمممممم.....میــخوام بمییرممممممممممممم..."


بک حاضر بود به اتم های هوا تبدیل بشه اما هیچ وقت این اتفاق نیافته
نمیدونست چطور اما هرچی فحش تو زندگی الان و زندگی قبلیش بلد بودو به خودش نثار کرد



"حالا چی جواب بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"
رئیس شرکت وقتی گوشی رو برداشت تونست ویدئویی که هنوزم درحال پخش شدن بود رو ببینه
با اخم به ویدیو نگاه کرد ولی نه از رو عصبانیت از روی تعجب زیــاااااادددد...




" یک گی پورن؟"




〰〰〰〰✿〰〰〰〰

به نظرتون بکهیون قصه ما چیکار میکنه؟؟

〰〰〰〰✿〰〰〰〰

سلام قشنگا پوما هستم
همونطور که قبلا هم گفتم قرار بود فیکی آپ کنم ولی اصلااااا قرار نبود این فیک باشه😂
نمیدونم چیشد که به جای اونی که قرار بود آپ بشه اینو آپ کردم ولی دیگه کاریه که کردم
شاید به خاطر یک نفر بود که اینو آپش کردم کی میدونه آدم واقعا از فردای خودشم خبر نداره...
ولی من منتظر نظرات و ووت های خوشگلتون هستم چون میخوام با یک سری فیکای سمی پا*رتون کنم پس باهام راه بیاین🤣👌😨
بوس بهتون😚

hey byun,kneel down for me          《هی بیون ، برام زانو بزن》Where stories live. Discover now