-باشه.

هری دوباره بوسه ای روی گونه لویی گذاشت و ایندفعه مطمعن شد که رد بوسه اش تا وقتی که برمیگرده روی پوست بی نقص لویی بمونه.

•••

توی افکار خودش غرق شده بود و به اینده نامعلومش فکر میکرد که صدای باز شدن در رو‌شنید و بعد چهره سرحال و خندان هری بود که جلوی چشمش قرار گرفت،اون پسر با یه سینی بزرگ صبحانه به سمتش میومد و برق چشمهاش ناخوداگاه لبخندی روی لبهای لویی نشوند،

-باورت نمیشه وقتی افرادم منو با شلوار راحتی و بدون تیشرت دیدن چه‌ واکنشی نشون دادن،جوری که انگار جن دیده باشن سرشونو به سمت دیگه برمیگردوندن،

نگاه لویی از صورت هری به بدن لختش برگشت و بعد با حلاجی کردن واژه افراد دوباره اخمی روی صورتش نشست،کی میتونست با همه اینا کنار بیاد؟همین الان هم احساس تنگی نفس و سرگیجه داشت،
هری که انگار متوجه تغییر حال ناگهانی لویی شده بود سریع سینی رو جلوی لویی روی تخت گذاشت و به سمت اون پسر رفت،دستشو نوازش وار روی کمر لویی کشید و بعد از بوسیدن موهای اشفته اش اونو به خودش تکیه داد،

-عادت میکنی،یه روزی منم نمیخواستم با کسی روبه رو شم،حتی حرف زدن دربارش حالمو بد میکرد،هیچکس نمیتونه اندازه من درکت کنه لویی،

با شنیدن لحن اروم هری چیزی درون لویی نرم شد،خودشو کمی به هری نزدیک تر کرد و با گرفتن دستش صورتش توی پهلو های اون فرو برد،

-میدونم،فقط یکم وقت میخوام همین.

هری با گرفتن دست دیگه لویی جلوی تخت زانو زد و مستقیم به آبی های متلاطم اون پسر نگاه کرد،

-هرچقدر که بخوای،میتونی سالها ازم وقت بخوای،من بخاطرت صبر میکنم.

صداقت توی چشمها و صدای هری توی اون لحظه باعث حس ارامشی توی وجود لویی شد،همینکه میدونست هری چیزی رو بهش اجبار نمیکنه براش کافی بود،
بلاخره هری با تردید کمی به سمت صورت لویی خم شد ولی با دیدن پلکهای بسته اش لبهاشون رو بهم رسوند و بوسه ارومی رو شروع کرد،بوسه ای که با تمام دفعات قبل فرق داشت،این بوسه دلتنگیشونو فریاد میزد.

با جدا شدن از همدیگه لویی لبخندی زد و به دستهای قفل شدشون‌نگاه کرد،هری با خنده شیفته ای از روی زمین بلند شد و با نشستن روی تخت سینی رو‌مابین هردوشون گذاشت.

-شروع کن لاو.

لویی با تکون دادن سرش مشغول شد،بعد از صبحانه احساس میکرد که حالش بهتر شده و میتونه به این شرایط عادت کنه اما با دیدن هری که درحال اماده شدن بود حسی مثل نگرانی و دلشوره توی بدنش پخش شد،سریع از جاش بلند شد و به سمت هری رفت،

Where you belong[L.S]Where stories live. Discover now